هنر پیش از تاریخ

گورستان باستانی کلورز

گورستان باستانی کلورز

گورستان باستانی کلورز

عنوان اصلی نوشته گورستان باستانی کلورز “کاوش در کلورز” است. این مقاله توسط آقای محمد رضا خلعتبری نوشته شده  است.

موقعیت جغرافیایی گورستان باستانی کلورز

گورستان باستانی کلورز در مسیر جاده آسفالته تهران به رشت، پس از پشت سر گذاشتن رودبار و گنجه، شهری در کنار جاده قرار دارد که به رستم آباد قرار گرفته است. از بازار رستم آباد جاده شوسه ای در میان باغ های زیتون و مزارع گندم به سمت غرب راه می گشاید که پس از مسافتی حدود دو کیلومتر به روستای کلورز میرسد.

کلورز از دو آبادی کوچک به نام های کلورز و جلایه تشکیل شده و در دره ای سرسبز از غرب به شرق کشیده شده و فاصله دو آبادی از هم بیش از یک کیلومتر نیست. رودخانه کوچکی که از کوه های سلان سر سرچشمه می گیرد، از پیچ و خم دره های سرسبز و زیبای غرب کلورز گذشته و پس از عبور از کنار روستا و آبیاری زمین های کشاورزی اطراف خود، نهایتا به سفیدرود می پیوندد (تصویر1 شماره الف).

پیش از این که جاده آسفالته تهران به رشت احداث شود، راه قدیم از وسط روستای کلورز عبور می کرد و روستای مزبور مرکز بازرگانی دهستان های رحمت آباد، رستم آباد و عمارلو به شمار می رفت و دارای یک صد باب مغازه بود که در حال حاضر از اهمیت و مرکزیت آن کاسته شده و بیشتر مبادلات بازرگانی و داد وستد مردم در رستم آباد پایین که در مسیر جاده آسفالته قرار دارد، انجام می گیرد.

گورستان باستانی کلورز

جغرافیای طبیعی رودبار و پیرامون 

منطقه رودبار به دلیل ویژگی های طبیعی و موهبت های خدادادی، از جمله دره های سرسبز و خرم، طبیعت زیبا، وجود جنگل های انبوه، زمین های حاصلخیز و منابع عظیم مواد غذایی چه در داخل رودها و چه به صورت شکار حیوانات در جنگل ها، از دیر باز مورد توجه اقوام مختلف قرار گرفته است. هر قومی در گذر از این مسیر هر از گاهی در اطراف سفیدرود رحل اقامت انداخته و برای استفاده از مواهب خدادادی آن مدت طولانی در کنار آن ساکن شده است. گواه این ادعا آثار به جا مانده ای مانند محوطه های باستانی مارلیک، سندی (سندز)، استلخ جان، شهران، حلیمه جان، لویه، جوبن، کلورز، شمام، پشته، کرارود و غیره است (نقشه شماره ۱) که روزگاری در دو طرف سفیدرود می زیستند و امروزه آثار آن ها در درون قبورشان، به یادگار مانده است.

 متأسفانه در طول زمان، بسیاری از محوطه های مزبور به طور وحشتناکی مورد کاوش های غیرمجاز قرار گرفته است. به طوری که بعضا ارزش مطالعاتی خود را به کلی از دست داده اند و از آنها جز تودهای خاک بیش باقی نمانده است.

گورستان باستانی کلورز

پیشینه مطالعات 

مرحله اول مطالعات 

گورستان باستانی کلورز بدون شک یکی از محوطه های باستانی ارزشمند استان گیلان است که به دلیل ویژگی های برجسته اش در گذشته مورد بازدید، بررسی و شناسایی قرار گرفت و در فاصله سال های ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۷ شمسی از سوی اداره کل باستان شناسی ایران (سابق) و به سرپرستی مهندس علی حاکمی کاوش هائی نیز در آن صورت گرفت که حاصل کار کشف آثار بسیار ارزشمندی بوده است و تعدادی از آنها در حال حاضر نیز زینت بخش تالار پیش از تاریخ موزه ملی ایران است.

مرحله دوم مطالعات

پس از این که در سال ۱۳۴۸ سرپرستی کاوش های باستان شناسی شهداد کرمان به آقای حاکمی سپرده می شود، یک فصل حفاری در گورستان باستانی کلورز به سرپرستی شادروان عبدالحسین شهیدزاده که معاون هیأت بود، ادامه می یابد و از آن زمان تا سال ۱۳۷۰ کاوش این محوطه باستانی به بوته فراموشی سپرده می شود.

گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز

مرحله سوم کاوش گورستان

کاوش های باستان شناسی در گورستان باستانی کلورز توسط نگارنده در پی کشف آثاری صورت گرفت که در ادامه انجام کارهای عمرانی پس از وقوع زلزله اسفبار گیلان، در مسیر جاده قدیم تهران – رشت که از روستای کلورز عبور می کرد، به وقوع پیوست.

در خرداد ماه سال ۱۳۷۰ جهاد سازندگی استان مرکزی پس از 1.5متر خاکبرداری از سطح جاده قدیم تهران رشت، تیغه ماشین آلات راهسازی اش به گورستان باستانی کلورز برخورد می کند که با دخالت مأمورین حفاظت آثار باستانی مستقر در رستم آباد از ادامه کار آنان جلوگیری به عمل می آید. اما با توجه به وضعیت خاص منطقه و تأکید مسئولین اجرایی استان در به پایان آوردن کارهای در دست اقدام، جهاد سازندگی تا مدتی با نظارت مأمورین حفاظت آثار باستانی به کار خود ادامه می دهد. اما در ضمن خاکبرداری با برخورد تیغه ماشین آلات راهسازی با یک گورباستانی و پخش تعدادی مهره های طلایی در سطح جاده و هجوم مردم، رسما از ادامه کار آنها جلوگیری می شود.

پس از بازدید و بررسی کارشناسی، انجام کاوش در مسیر خاکبرداری شده اجتناب ناپذیر تشخیص داده می شود، سپس هیأتی به سرپرستی نگارنده به مدت چهل شبانه روز به منظور کاوش در گورستان مکشوفه عازم استان گیلان شد و اقدام به کاوش در محوطه خاکبرداری شده، کرد.

گورستان باستانی کلورز

گورستان باستانی کلورز
کارگاه های کاوش مرحله سوم 

با توجه به گسترده بودن محل کاوش در گورستان باستانی کلورز که مساحتی حدود ۱۵۰۰ متر مربع را در برمی گرفت (۱۵۰×۱۰ متر)، محدود بودن زمان کار، نزدیک بودن مراسم سالگرد شهدای زلزله و حساسیت محل کار که در مسیر رفت و آمد مردم و خودروها قرار داشت و مهمتر از موارد یاد شده تأکید و پافشاری مسئولین اجرائی استان در به پایان آوردن برنامه های در دست اقدام، هیات اعزامی تمامی همت خود را به کار گرفت تا در نقاطی که شواهد ظاهری گورهای باستانی وجود داشته، به کاوش بپردازد.

در این ارتباط یازده ترانشه که در بردارنده هیجده گور باستانی و بیست و یک تدفین بوده است، مورد کاوش قرار گرفت. مقاله حاضر نیز نتیجه کاوش و تحقیقات و مطالعاتی است که بر اساس این برنامه اضطراری در محوطه باستانی یاد شده انجام شده است. در میان ویژگی های کاوش انجام شده در گورستان باستانی کلورز ، نگرشی خواهیم داشت بر بافت معماری قبور، جهت تدفین، وضعیت تدفین، مقایسه اشیاء به دست آمده با آثار دیگر محوطه های باستانی شناخته شده و نهایتا ادامه یک گاه نگاری برای گورستان کاوش شده در کلورز.

  1. بافت معماری قبور 

در کاوش های باستان شناسی گورستان باستانی کلورز هیجده گور باستانی مورد کاوش قرار گرفت. گورهای مزبور اگر چه از نظر تعداد اندک هستند ولی از نظر نوع و شکل به سه گروه اساسی تقسیم میشوند که عبارتند از:

  • الف:گورهای حفره ای یا ساده
  • ب: گورهای حفرهای با پوشش سنگ (پشته سنگی)
  • ج:گورهای خمرهای
الف) گورهای حفره ای یا ساده

گورهای حفره ای یا ساده گورستان باستانی کلورز گورهایی هستند که دارای بافت معماری ویژه ای نیستند و تنها با کندن زمین شکل گرفته اند. این گورها دارای شکل منظم و یکسان نبوده و عمدتا به شکل بیضی ناقص ساخته شده اند. اندازه گورها بستگی به قامت اسکلت دارد. در کاوش این گونه گورها، تنها تغییرات نوع خاک می تواند کاوشگر را به وجود گور آگاه نماید. خاک دستی روی اسکلت را خاک رس و ماسه و آهک تشکیل می دهد که با خاک زمین های اطراف دارای تفاوت اساسی است. محدوده گور نیز با کاوش خاک دستی روی اسکلت کاملا شکل می گیرد (تصویر ۲).

گورستان باستانی کلورز

در برخی از این گونه گورها تنها ابتدا و یا انتهای گور با وجود یک و یا چند قطعه سنگ مشخص می شود (تصوير 1 شماره ب). از مجموع هیجده گور کاوش شده دوازده گور را گورهای حفره ای یا ساده تشکیل میدهد که در عمق بین ۶۵ تا ۱۸۰ سانتی متری قرار گرفته اند؛ این نوع بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده است. ضخامت خاک دستی روی اسکلت ها نیز متفاوت و از ۴۰ تا ۱۰۰ سانتیمتر متغیر است.

نشانه های طبقات اجتماعی در گورهای حفره ای

کاوش این گونه گورها نشان داده است که هر چه گور عمیق تر و ضخامت خاک دستی روی اسکلت بیشتر باشد، گور از نظر شیئی غنی تر است و شاید این وضعیت بیانگر موقعیت اجتماعی صاحبان آنها باشد. از مجموع ۷ گور که متعلق به زنان هستند، چهار گور را گورهای حفرهای ساده به خود اختصاص داده است که 57.14 درصد مجموع گورهای زنان را دربر می گیرد و از ۱۱ گور مربوط به مردان ۸ گور از نوع گورهای حفرهای ساده هستند که 12.61 درصد را شامل می شود. ولی ما در حال حاضر در موقعیتی قرار نداریم تا بتوانیم به این سئوال، جواب مستندی ارائه دهیم که آیا اینگونه گورها بیشتر برای تدفین زنان به کار می رفت و یا برای مردان و یا اینکه اساسا تفاوتی در تدفین زنان و مردان در نوع قبور وجود داشته است یا نه!

 اما عمومیت استفاده از این گونه قبور در کاوش های باستان شناسی کلورز کاملا مشاهده می شود. زیرا از مجموع هیجده گور کاوش شده دوازده گور را گورهای حفرهای تشکیل میدهد که 66.66 درصد را شامل می شود. اما بررسی اشیاء مکشوفه و بافت معماری، خود بیانگر آن است که احتمالا این قبور به قشر متوسط وضعیت جامعه اختصاص داشته است (جدول شماره ۱).

نمونه های قابل مقایسه با گورهای حفره ای 

نمونه گورهای حفره ای یا ساده گورستان باستانی کلورز در کاوش های باستان شناسی دیگر محوطه های باستانی مانند حصار دامغان، سیلک کاشان، گنج تپه خوروین، تپه گیان نهاوند، پیشوای ورامین قیطریه تهران، گرمابک مازندران، جوبن و شهران و استلخ جان و حلیمه جان و غیره در استان گیلان دیده شده است.

تدفین اسب

از قبور حفره ای ساده که در کاوش های گورستان باستانی کلورز از ویژگی برجسته ای برخوردار هستند، گور شماره ۱ در ترانشه شماره ۱۱ است (تصویر ۳ شماره های الف و ب) که انسان و اسب با فاصله اندکی در کنار هم ولی در دو گور جداگانه تدفین شده اند. اسکلت های مکشوفه در جهت شرقی به غربی تدفین شده و قرار گرفتن اسب در داخل گور به گونه ای است که حالت دویدن را بدان بخشیده است و قسمت انتهایی پای اسکلت انسان دقیقا بر بالای سر اسب قرار داده شده است.

آقای حاکمی نیز در کاوش های خود در کلورز از قبوری یاد می کند که اسکلت اسب در کنار اسکلت انسان تدفین شده بود و نمونه هایی از این قبور را طی بررسی ها و کاوش های هیأت حفاری رحمت آباد در کافرکُش و گنج پر رستم آباد کشف و معرفی می کند.

گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز

نظریه هایی در مورد تدفین اسب در کنار انسان

بسیاری از صاحب نظران و باستان شناسان را اعتقاد بر این است که یکی از عوامل مؤثر در تسلط اقوام آریایی در طلیعه عصر آهن، به ویژه دوره آهن II بر بخش وسیعی از دنیای آن روز، در اختیار داشتن نیروی فعال و قدرتمند و پر تحرک اسب بوده است. نیرویی که می توانست با قدرت و سرعت فوق العاده خود در جنگ ها و لشکرکشی ها نقش اساسی و مؤثری ایفا نماید. دقیقا از همین زمان است که ما شاهد نقش اسب بر روی ظروف سفالین هستیم.

زیرا پیش از این زمان، به هیچ وجه نقش اسب بر روی ظروف سفالین دیده نمی شود و شاید تدفین اسب به همراه انسان به خاطر اهمیت و نقشی است که این حیوان در طول زندگی بشر از نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد تاکنون داشته است. این ویژگی در برخی دیگر از محوطه های باستانی که تاکنون مورد کاوش قرار گرفته اند نیز مشاهده شده است.

 گیرشمن نیز در کتاب از آغاز تا اسلام ضمن ارائه گزارش کشفیات سیلک کاشان می نویسد:

هر یک از قبور جنگجویان حاوی مجموعه ای از ساز و برگ مفرغی و آهن شامل لگام و اشياء متعددی برای آراستن سر و سینه اسب بوده است.

تدفین اسب نمادی از  قدرت

وجود آثار تدفین اسب در گیلان و دیگر نقاط شناخته شده چون لرستان، حسنلو و غیره علاوه بر اهمیت اسب در بین جوامع دنیای قدیم (از زمان به کارگیری این حیوان در سواری و عملیات نظامی به عنوان سمبل قدرت و حرکت) مطرح کننده نوعی از آئین و تشریفات دفن در محوطه هایی است که دفن اسب در آن مشاهده شده است و طبعأ دفن اسب در گورستان باستانی کلورز و دیگر نقاط گیلان، گویای اهمیت و ارزش فوق العاده اسب و نقش اساسی آن در زندگی روزمره مردمان ساکن در این سرزمین بوده است. همجواری جسد اسب در کلورز با گور یک مرد می تواند بیانگر جایگاه اجتماعی شخص مدفون در آن محل نیز باشد.

ب) گورهای حفره ای با پوشش سنگ (پشته سنگی) 

دومین گروه گورهای مکشوفه از کاوش های باستان شناسی در گورستان باستانی کلورز را گورهای حفره ای با پوشش سنگ (پشته سنگی) تشکیل می دهد. این گورها نیز با خاکبرداری از زمین شکل گرفته و دارای بافت معماری ویژه ای نیست. پس از اینکه مراسم تدفین و پوشاندن روی جسد با خاک رس و ماسه و آهک انجام شد، احتمالا بدون مسقف نمودن گور، روی آن توده ای از سنگ قرار داده اند و قرار گرفتن سنگ ها نیز دارای نظم و ترتیب ویژه ای نیست (تصویر ۴ شماره الف). از مجموع هیجده گور کاوش شده، پنج گور را گورهای معمولی با پوشش سنگ تشکیل می دهد که در عمق بین ۶۵ تا ۱۸۰ سانتی متری قرار گرفته و 27.77 درصد مجموع قبور کاوش شده را تشکیل می دهد (جدول شماره ۱).

 از هفت گور مکشوفه که به تدفین زنان اختصاص یافته بود،  ۳ گور را گورهای پشته سنگی تشکیل می دهد که ۴۳ درصد کل گورهای مکشوفه زنان را در بر می گیرد. از ۱۱ گور مربوط به مردان، تنها ۲ گور از نوع گورهای پشته سنگی است که 18.18 درصد را شامل می شود. گورهای مزبور تماما از سطح خاک بکر ترانشه، بین ۲۰ تا ۶۰ سانتی متر بالاتر قرار داشتند ولی محدود بودن وسعت کار این اجازه را به ما نمی دهد تا تفسیری جامع در مورد علت این که چرا گورها از سطح خاک بکر بالاتر قرار دارند، داشته باشیم. زیرا میدان فعالیت کاوش و تعداد آثار مکشوفه چندان زیاد نیست تا ما را به یک قانونمندی کلی هدایت کند.

گورستان باستانی کلورز

دفن دو جسد در گورهای پشته سنگی 

در گورستان باستانی کلورز گورهای بعضا در یک گور دو جسد مشاهده شده است. به طوری که گور شماره ۲ در ترانشه شماره ۸ یک نوزاد بر روی کتف چپ یک زن قرار داده شده (تصویر ۵). بر این اعتقادیم که این زن و نوزاد به هنگام زایمان و یا زمان کوتاهی بعد از آن از بین رفته و براساس تعلق خاطر در کنار یکدیگر دفن شده اند. در گور شماره ۲ ترانشه ۹ یک کودک که سه دندان پیشین فک پایین آن کنده شده و دندان اصلی از استخوان فک بیرون آمده و از سنی حدود ۱۰ – ۷ سال برخوردار است، در کنار جسد یک زن تدفین شده (تصویر ۶ شماره الف). در گور شماره ۱ ترانشه شماره ۸ نیز یک زن و مرد در کنار هم دفن شده اند (تصویر ۴ شماره ب).

گورستان باستانی کلورز

گورستان باستانی کلورز

به طوری که ملاحظه می شود تمامی گورهایی که دو تدفین در آن انجام شده است یکی از آنها مربوط به زن است. ولی همان طوری که در بالا اشاره شد به علت محدود بودن وسعت کار و تعداد آثار شناخته شده، از بیان ویژگی های آن معذوریم. در ارتباط با مقابری که در تدفین و یا بیش از آن انجام شده است، برخی از صاحب نظران از جمله دکتر ارنی هیرینگ(E , Haerinck) را اعتقاد بر این است که این گونه تدفین ها همزمان انجام نشده، بلکه برخی از قبور عصر آهن در دوره های آهن III و IV مجددا برای تدفین استفاده شده اند.

در این زمینه اشاره ای خواهیم داشت به مقبرة شماره ۱۴ تماجان که به وسیله حبيب الله صمدی مورد کاوش قرار گرفت. همچنین مقابر CI و A4 گورستان قلعه کوتی که توسط هیأت مشترک باستان شناسی ایران و عراق دانشگاه توکیو ژاپن به سرپرستی پروفسور گامی کاوش شده است و مقبره شماره ۳۶ گورستان مارلیک.

ابهاماتی در مورد دفن دو جسد در یک گور در عصر آهن ایران

هیرینگ (E , Haerinck) در مقاله ای تحت عنوان «عصر آهن در گیلان» در ارتباط با قبور یاد شده می نویسد: «گرچه حفار گورستان تماجان به صراحت و روشنی اعلام می دارد که گور شماره ۱۴ دارای دو تدفین بوده است، ولی مدود سکایا Medvedskaya ظاهرا محتویات گور را یک واحد تلقی کرده و این مطلب او را در تاریخ گذاری نادرست یک نوع شمشیر ویژه و در نتیجه سایر اشیاء مورد بررسی، سوق داده است. در این ارتباط او از پوگربوا Pogrebova  پیروی کرده است که در تاریخ گذاری تمامی گورستان قلعه کوتی به قرون ۹ و ۸ قبل از میلاد به جای عصر آهن که تاریخ آن بسیار قدیم تر است دچار اشتباه شده است.»

با توجه به این مطلب لازم می دانیم که به مقاله ماسکارلا (1984 :Muscarella) در مورد یک سنجاق از مقبره ۳۶ مارلیک نیز اشاره کنیم: این سنجاق دقیقا از نوع سنجاقی است که از قرن هشتم قبل از میلاد به این سو در خاور نزدیک ابداع شده است. ماسکارلا با تجزیه و تحلیل های خود موجب برانگیخته شدن مشکلاتی در تاریخ گذاری مقابر مارلیک شده، وی به این مطلب توجه نکرده که تنها انتشار کامل مطالب در مورد تمامی مقابر و محتویات آن ها می تواند ترتیب گاه نگاری اشیاء مارلیک را حل کند. با وجود این او به این احتمال که یک گور عصر آهن I ممکن است در عصر آهن III و IV برای بار دیگر مورد استفاده قرار گرفته باشد، توجه نکرده، یعنی همان مسئله ای که یقینا نباید دور از ذهن نگه داشته شود.

شواهد دیگر از دو زمانه بودن گور های دو تدفینه

گذشته از موارد یاد شده، در مورد این که برخی از مقابر دو تدفینه بیان کننده دو زمانه بودن تدفین در آنها است، اشاره ای خواهیم داشت به کاوش های باستان شناسی مهدی رهبر در گورستان گلالک شوشتر که اعلام داشته است: اسکلت در درون تابوتی سفالی بر روی سکویی در اتاقک گور قرار داشت و شواهد ظاهری بیانگر تدفین مجدد در داخل گور بوده است. زیرا در زیر سکوئی که تابوت های سفالی بر روی آن قرار داشت تدفین های دیگری انجام شده بود. این ویژگی در کاوش های باستان شناسی شهران رودبار – گور شماره ۱۵ که در سال ۱۳۶۵ و همچنین گور شماره ۳ و سکه و گور شماره ۱ میانرود تاش که در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ به سرپرستی نگارنده مورد کاوش قرار گرفته است، نیز مشاهده شده اند.

 اما آنچه که در کاوش این گونه قبور نباید دور از ذهن نگه داشته شود، تثبیت کامل وضعیت تدفین و بررسی کامل اشیاء مکشوفه در آن است، زیرا ویژگی های تدفین در طول زمان، برخی از اختصاصات خود را از دست داده و امکان تمیز دادن تدفین اصلی و بعدی را از آن سلب می کند. در نتیجه بررسی اشیاء مکشوفه و مورد مطالعه قرار دادن آنها در موقعیت مکانی خود از اهمیت خاص برخوردار است. ضمنا عدم همخوانی و هم زمانی اشیاء با یکدیگر نیز جایگاه ویژه ای دارد.

آیا گور های دو تدفینه در کلورز دو زمانه نیز هستند؟

اگر چه با توجه به مطالب یاد شده بر این تصوریم که برخی از مقابر دو تدفینه احتمالا بیانگر دو زمانه بودن تدفين در آن هستند ولی در مورد گورستان باستانی کلورز با در نظر گرفتن ویژگی های تدفین، اسکلت های مکشوفه و همزمانی اشیاء درون گور با هم، اعتقادی به دو زمانه بودن تدفین در آن را نداریم. مضافا اشیاء آهن به دست آمده از این گورستان که تنها چهار قطعه کوچک بوده است، منحصر به قبور فوق الذکر می باشد که با توجه به اهمیت آهن در عصر آهن I و II و به دلیل مشکلاتی که در ذوب آن وجود داشت، بیان کننده اهمیت و جایگاه خاص اجتماعی این گورنشینان است.

حال اگر با توجه به شواهد باستان شناسی و مطالعات انجام شده اعتقادی به دو زمانه بودن تدفین در آن را نداشته باشیم، قهرا باید بپذیریم که یک وضعیت غیرعادی وقوع یک حادثه رخ داده باشد که متأسفانه به علت محدود بودن کار کاوش از بیان چگونگی آن معذوریم.

نگارنده خود بر این باور است که بسیاری از ویژگی های آیین تدفین در دوره اسلامی مانند جایز بودن تدفین مجدد در گوری که ۳۰ سال از تدفین اولیه گذشته باشد و یا اساس سردابه ها و یا تدفین شخص در گور شخص دیگر براساس تعلق خاطر، باید دارای سابقه بسیار طولانی داشته باشد و تداوم آن را باید از گذشته های بسیار دور جستجو کنیم.

ج) گور خمره ای 

از نمونه های منحصر به فرد تدفین در کاوش های گورستان باستانی کلورز، تدفین در درون خمره های سفالی است که گور شماره ۲ در ترانشه شماره ۳ به آن اختصاص یافته بود. خمره مزبور در جهت شرقی غربی بر روی زمین قرار داده شده و سر خمره در سمت غرب قرار داشت. متأسفانه به علت فشار ماشین آلات سنگین راهسازی در طی مراحل خاکبرداری از سطح جاده قدیم، خمره مزبور آسیب کلی دیده، به طوری که قسمت های فوقانی آن شکسته و به قطعات چندی تبدیل شده بود. جمجمه اسکلت در روی دهانه خمره قرار داشته و در پوشی از جنس سفال، دهانه آن را کاملا پوشانده بود.

گورستان باستانی کلورز

خمره یاد شده دارای ۱۱۰ سانتی متر ارتفاع و ۷۰ سانتی متر قطر بدنه بوده است و اسکلت در درون آن کاملا به صورت جمع شده قرار داشت، به طوری که پاها در جلوی سینه و دست ها بر روی زانو قرار گرفته بود و وضعیت قرار گرفتن جنین در داخل رحم را به آن بخشیده بود (تصویر ۶ شماره ب). در کاوش درون خمره هیچ گونه شیئی ای در اطراف اسکلت مشاهده نشد. ولی در پیرامون خمره و بالای سر اسکلت یک عدد لیوان سفالی خاکستری رنگ دسته دار با کف صاف قرار داده شده بود که این ویژگی، شیوه خاصی را در نحوه تدفین به نمایش می گذارد.

قدمت گور خمره ای  

متأسفانه در کاوش های باستان شناسی گورستان باستانی کلورز، تنها یک نمونه از این گونه تدفین را کشف کردیم و امکان دریافت چگونگی گسترش زمینه های اعتقادی و این که این نحوه تدفین به اشخاص ویژه تعلق داشته و یا دارای عمومیت بوده و یا به سنینی خاص متعلق بوده و دیگر سؤال ها که می تواند مطرح شود، برایمان وجود ندارد. ولی با توجه به کاوش های باستان شناسی دیگر نقاط شناخته شده چنین استنباط می شود که این شیوه تدفین در دوره پارتی رواج داشته است. از نمونه های جالب اینگونه تدفین را می توان در کاوش های باستان شناسی گرمی دشت مغان که به سرپرستی سیف الله کامبخش انجام شده است ملاحظه کرد.

نصرت الله معتمدی نیز نمونه هایی از چنین تدفین را در کاوش های باستان شناسی «خاتونبان» لرستان شناسایی و معرفی کرده است با این تفاوت اساسی که میان قبور حفره ای ساده و خمره ای در خاتون بان دیوار کوتاهی وجود داشت که این ویژگی در گورستان کلورز مشاهده نشد.

برخی از صاحب نظران بر این باورند که این گونه تدفین ارتباط نزدیکی به این اعتقاد دارد که شکل بازگشت به بطن زمین باید به همان گونه باشد که جنین در داخل رحم مادر قرار گرفته، و تولد می یابد.

  1. جهت تدفین

جهت تدفین اسکلت های مکشوفه در کاوش های باستان شناسی گورستان باستانی کلورز همانند بافت معماری قبور دارای تنوع و گوناگونی است. ولی عمدتا در جهت شرقی- غربی و یا شمالی، جنوبی تدفین شده اند. از مجموع هیجده گور کاوش شده هفت گور به زنان تعلق داشت که در پنج گور آن اسکلت ها در جهت شرقی غربی تدفین شده اند که 71.43 درصد گور زنان را تشکیل می دهد. سر اسکلت در گورهایی که در جهت شرقی-غربی تدفین شده اند، تماما در سمت غرب قرار دارند. تنها گور ۱ در ترانشه شماره ۸ و گور ۳ در ترانشه شماره ۹ در جهت شمالی-جنوبی تدفین شده اند که جمجمه هایشان کاملا به سمت شرق برگردانده شده و28.57 درصد گور متعلق به زنان را در بر می گیرد (جدول شماره ۲).

از هیجده گور کاوش شده یازده گور را گورهای مردان تشکیل می دهند ولی گور 1 در ترانشه شماره ۸ دارای دو اسکلت یک زن و مرد بوده است که این گور در جدول تنظیمی هم در گور متعلق به زنان و هم مردان آورده شده است. از دوازده اسکلت مکشوفه 9 اسکلت در جهت شرقیغربی تدفین شده اند که بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده و هفتاد و پنج درصد اسکلت ها را در بر میگیرد. تنها سه گور در جهت شمالی-جنوبی تدفین شده اند که بیست و پنج درصد اسکلت های مکشوفه را شامل می شود (جدول شماره ۲).

آیا مراسم تدفین در ساعات خاص از روز برگزار می شده است؟

از مجموع آنها نه اسکلت جمجمه هایشان کاملا در سمت غرب و تنها سه اسکلت جمجمه هایشان به سمت شرق برگردانده شده بود. مقایسه جهت تدفین در قبور مکشوفه نشان می دهد که اساسا تدفین اسکلت ها چه در قبور زنان و یا مردان در جهت شرقیغربی دارای عمومیت بیشتری است و این که عنوان کنیم مراسم تدفین در ساعاتی از روز انجام می گرفت که صورت به آن جهت برگردانده شده، دارای اعتبار بیشتری است.

 از دیگر سو شاید تغییرات اساسی در جهت تدفین که در کاوش های گورستان باستانی کلورز دیده شده است، دلیلی بر وجود جنبه های مختلف اعتقادی باشد. اما از آنجائی که ما هنوز آگاهی جامعی از اعتقادات مذهبی و آیین های رایج این بومیان در دست نداریم و اکتشافات باستان شناسی نیز تاکنون شواهد و مدارک جامعی در این زمینه ارائه نداده است، نمیتوان به بیان اختصاصات آن پرداخت. اما با توجه به شرایط اقلیمی استان که از بعضی جهات دارای ویژگی مشخص است، به احتمال قوی همان گونه که وجود نور خورشید در حال حاضر نیز در گیلان برای بومیان آن بسیار مغتنم است در گذشته نیز پرستش خورشید در میان ساکنان آن رواج داشته است.

  1. وضعیت تدفین 

اسکلت های مکشوفه از کاوش های باستان شناسی گورستان باستانی کلورز از نظر وضعیت تدفین، چون نوع معماری گور و جهت تدفین نیز دارای تفاوت هائی هستند که عمدتا بر روی کتف چپ و یا کتف راست و طاق باز قرار گرفته اند و پاها نیز جمع شده و یا خم شده و یا راست است.

مطالعات انجام شده نشان می دهد که وضعیت تدفین در گورستان باستانی کلورز از قانونمندی ویژه ای برخوردار نیست. به طور مثال نمی توان عنوان کرد، اسکلت هائی که بر روی کتف چپ و یا راست تدفین شده اند، به طور یکنواخت پاهایشان جمع شده و یا خم شده و یا راست هستند. ولی همان طوری که در جدول شماره ۳ نشان داده شده است، تنها اسکلت هائی که به صورت طاق باز تدفین شده اند تا حدی از یک قانونمندی تبعیت می کنند و پاهایشان نیز راست قرار دارد. ما هنوز در شرایطی نیستیم تا بتوانیم برای این ویژگی دلیلی مستند ارائه نمائیم. زیرا تعداد گورهای کاوش شده ما نیز محدود است و نمی توان بر شمول آن تأکید ورزید.

آمار وضعیت تدفین  

از مجموع ۷ گور مربوط به زنان در گورستان باستانی کلورز، که ۱۰ اسکلت را دربر می گیرد، دو اسکلت 1/1 و 3/9 بر روی کتف چپ قرار دارند و پاهایشان نیز خم شده است. تنها یک مورد از گورهای مکشوفه (3/8) بر روی کتف چپ تدفین شده که پاهایش راست می باشد. گور شماره 3/8 که دو اسکلت در آن تدفین شده مربوط به یک زن و مرد است و بر روی کتف راست قرار گرفته اند و پاهایشان نیز خم شده بود.

 از مجموع گورهای مکشوفه زنان اسکلت گور شماره و نیز بر روی کتف راست تدفین شده بود و وضعیت پاهای آن نیز با توجه به شواهد موجود خم شده بود ولی به علت وجود چاهی که احتمالا در دوره های بعدی حفر شده، پاهای اسکلت مکشوفه از بین رفته و تنها قسمت انتهایی پاها در درون گور موجود بوده که نشان دهنده حالت خمیدگی آن بوده است. در گور شماره 1/8  و 2/9 ما شاهد دو تدفین بوده ایم که کاملا طاق باز بر روی زمین قرار داده شده بود و همان طوری که فوقا یادآور شد پاها در این گونه تدفین کاملا راست و کشیده قرار دارند. گور شماره 2/8 شامل دو اسکلت بود که جهت تدفین هر دوی آنها شمالی – جنوبی بوده و شامل یک زن و نوزادی است که از اسکلت آنه ها تنها اثری بر روی زمین باقی مانده بود.

ارزیابی کلی نتایج آماری وضعیت تدفین 

با توجه به مطالب یاد شده چنین استنباط می شود که در گورستان باستانی کلورز از مجموع ۷ گور به زنان، 28.57 درصد از اسکلت ها بر روی کتف چپ با پاهای خم شده و 28.57درصد آنها بر روی کتف راست با پاهای خم شده و 14.28 درصد از آنها بر روی کتف چپ با پاهای راست و28.57 درصد نیز به صورت طاق باز با پاهای راست تدفین شده اند. در نتیجه ما شاهد چهار گروه اساسی در وضعیت تدفین مربوط به قبور زنان می باشیم.

فراوانی وضعیت تدفین 

از قبور کاوش شده دوازده گور به مردان تعلق داشت که دربردارنده دوازده اسکلت بوده است و 66.66 درصد کل اسکلت های مکشوفه را در بر می گیرد. اسکلت های مکشوفه از نظر وضعیت تدفین دارای تنوع است و از نظام ویژه ای برخوردار نیست. در نتیجه اسکلت هائی که بر روی کتف چپ و یا راست و یا پاهای جمع شده و یا خم شده و یا راست تدفین شده اند، کمترین تعداد را تشکیل می دهند و تنها اسکلت هائی که به طور طاق باز و پاهای راست تدفین شده اند بیشترین گروه را به خود اختصاص داده اند.

وضعیت های تدفین منحصر بفرد 

از مجموع دوازده اسکلت تنها یک مورد مشاهده شد که از نظر وضعیت تدفین دارای ویژگی منحصر به فرد بود (گور 2/3). زیرا اسکلت مکشوفه در درون خمرهای سفالی با پاهای کاملا جمع شده تدفین شده بود. اسکلت بر روی کتف چپ و پاها و دست ها به سمت داخل و جلوی سینه جمع شده بود و حالت قرار گرفتن جنین در داخل رحم را به آن بخشیده بود. این نوع تدفین تنها 8.33 درصد اسکلت های مکشوفه را در بر می گیرد. در قبور مکشوفه مردان، تنها دو اسکلت بر روی کتف چپ با پاهای خم شده (1/2 و 1/3) تدفین شده بود که از مجموع قبور مکشوفه 16.16 درصد را به خود اختصاص می دهد و تنها یک مورد بر روی کتف چپ با پاهای راست تدفین شده بود  (1/1).

مطالعات و بررسی های انجام شده بیانگر این مطلب است که اساسا در تدفین اسکلت ها، بر روی کتف راست، چه در قبور زنان و یا مردان تمایل کمتری نشان داده شده است. به طوری که از مجموع دوازده گور کاوش شده مربوط به مردان تنها دو مورد بر روی کتف راست دفن شده اند که گور شماره 1/8 بر روی کتف راست و پاهای خم شده و گور شماره 1/7 بر روی کتف راست و پاهای راست بوده اند.

 آنچه که در وضعیت تدفین مربوط به مردان چشمگیر است تدفین آن ها به صورت طاق باز و با پاهای راست است. به طوری که از مجموع دوازده گور کاوش شده، شش گور دارای چنین ویژگی است که پنجاه درصد قبور مکشوفه را شامل می شود. اگر چه در قبور متعلق به زنان نیز این وضعیت دیده شده ولی با توجه به آثار به دست آمده چنین استنباط می شود که این شیوه تدفین در قبور مردان بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است (جدول شماره 3).

اشیاء مکشوفه 

اشياء مکشوفه از کاوش های باستان شناسی در گورستان باستانی کلورز را انواع و اقسام سفالینه ها، اشیاء آهنی، مفرغی، صدفی، عقیق، کردن بندهای گچی و غیره تشکیل می دهد. برخی از اشیاء مکشوفه تنها جنبه اعتقادی و تعدادی از آنها دارای مصارف روزانه، تزیین، شکار، وسایل رزم و غیره است.

الف: ظروف سفالین

ظروف سفالین یافت شده از کاوش های در گورستان باستانی کلورز را، عموما کوزه، کاسه، ظرف تدفین، دیس، فنجان، ظروف با لوله ناودانی، دیزی، لیوان، و… تشکیل می دهد. تعدادی از این اشیاء احتمالا در مراسم تدفین به شخص متوفی هدیه شده و برخی از آنها دارای مصارف روزانه بوده اند.

 از آنجائی که در اواخر هزاره دوم و آغازین سده های هزاره اول قبل از میلاد، استفاده از انواع فلزات رواج می یابد و بسیاری از ظروف را با فلز ساخته اند، چندان به کار ساخت و نقش ظروف سفالین توجه نشده است و می توان گفت که صنعت سفالگری در این زمان تقریبا سیر نزولی داشته است. اما على رغم رواج روزافزون فلزات، از اهمیت و نقش ظروف سفالین در زندگی بشر کاسته نشده است و در همین دوران نمونه هایی از ظروف سفالین به شکل حیوانات مختلف و ظروف چندقلو و ظروف معروف به ظروف تدفین و غیره را ساخته اند که هر یک شاهکاری از هنر سفالگری است.

می توان گفت در این دوره به جای پرداختن به نقوش تزیینی بر روی ظروف سفالین، بیشترین توجه به شکل و فرم ظروف شده است. علی رغم تمایل نداشتن هنرمندان به تزیین ظروف سفالین با نقوش مختلف، بعضا مشاهده شده که ظروف با نقوش زیگزاگ و نقطه چین به صورت کنده بر روی گردن و محل اتصال گردن به بدنه و زیر لوله، تزیین شده اند.

گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز گورستان باستانی کلورز

رنگ ظروف سفالین

ظروف سفالین گورستان باستانی کلورز عموما به رنگ خاکستری تیره، سیاه براق، خاکستری روشن، نارنجی مایل به قرمز هستند. سفالینه های مکشوفه در کوره حرارت کافی دیده و برخی از آنها دارای بدنه بسیار نازک و ظریف هستند. از نمونه های جالب اشیاء مکشوفه، ظرف سفالین سیاه رنگ براق با لوله افقی است که از نظر فرم، احتمالا از پرندگان دریایی و بومی منطقه الهام گرفته شده است (تصویر ۱۰ شماره ب). نمونه های مختلفی از آنها در دیگر محوطه های شناخته شده اواخر هزاره دوم و آغازین سده های هزاره اول قبل از میلاد نیز کشف گردیده است. جهت مقایسه نگاه کنید به (نگهبان: ۴۱ ۱۳۴۰؛ کامبخش: ۱۳۷۰).

کوزه های سفالین به رنگ نارنجی روشن با گردن عمودی و بدنه پیازی شکل و کف صاف و دسته ای که از ابتدای لبه به قسمت فوقانی بدنه متصل می شود، از نمونه ظروف سفالینی است که در کلورز کشف شد (تصویر ۸ شماره ه). نمونه این گونه ظروف در حفریات قلعه کوتی دیلمان نیز به دست آمده است.

دیگر عناصر و تزیینات روی ظروف سفالین 

برخی از ظروف در روی گردن و محل اتصال گردن به بدنه و زیر لوله، نقوش تزیینی نقطه چین به صورت کمند و دایره های استامپی دارند (تصویر ۷ شماره های بی و). تصویر ۸ شماره های الف، ب، و از نظر فرم این ظروف دارای بدنه برآمده و دهانه شیپوری و یا بدنه کشیده و دهانه شیپوری یا بدنه کشیده و کف صاف می باشند که تماما دارای دسته هستند. نمونه (تصویر ۸ شماره و غیره) در دیگر محوطه های شناخته شده نیز به دست آمده است (نگاه کنید به نگهبان: ۲۰ ۔ ۱۳۴۰) و (کامبخش: ۱۳۷۰).

کوزه هایی دهانه کوتاه شیپوری

تعدادی از ظروف سفالین مکشوفه کلورز را کوزه هایی تشکیل می دهد که دارای دهانه کوتاه شیپوری و بدنه برآمده و دسته بسیار کوچک هستند (تصویر ۷ شماره های الف، ب، ج؛ تصویر ۸ شماره د؛ جهت مقایسه نگاه کنید به واندنبرگ: ۱۹۶۴).

دیس های بزرگ

در میان ظروف سفالین دیس های بزرگی وجود دارند که به رنگ نارنجی و با دهانه باز و کف صاف هستند و دارای یک دسته افقی در روی لبه و سوراخی در وسط دسته می باشند (تصویر ۱۰ شماره ج؛ تصویر ۱۱ شماره الف). نمونه این ظروف در کاوش های باستان شناسی نوروز محله دیلمان نیز به دست آمده است. در کاوش های کلورز ما تنها شاهد یک نمونه ظرف با لوله ناودانی و دسته کوچک بوده ایم که لوله به دهانه ظرف متصل شده و برای ریختن مایعات مورد استفاده بوده است (تصویر ۱۱ شماره ب). این ظرف از نظر شکل و فرم با برخی از ظروف مکشوفه سیلک قابل مقایسه است.

فنجان سفالی

یک نمونه فنجان سفالی دست ساز با دسته حلقوی و کف صاف که دارای بدنه ای خشن است از نمونه های منحصر به فرد در این کاوش می باشد (تصویر ۱۱ شماره ج). نمونه مزبور از نظر فرم با آثار به دست آمده از کاوش های سیلک قابل مقایسه است.

جمع بندی و نتیجه گیری کلی در مورد ظروف سفالین

با شرح آنچه گذشت و مقایسه ای که بر روی اشیاء مکشوفه با آثار دیگر محوطه های باستانی شناخته شده اواخر هزاره دوم و آغازین سده های هزاره اول قبل از میلاد (خوروین، مارلیک، قلعه کوتی، نوروز محله، قیطریه، سیلک) صورت گرفت، تعلق آثار کلورز را به حدود اواخر هزاره دوم قبل از میلاد را تقویت می کند.

ب) اشیاء آهنی 

در میان اشیاء فلزی مکشوفه از گورستان باستانی کلورز، ابزار و ادوات آهنی بسیار نادر بودند. به طوری که ما تنها شاهد چهار قطعه شیئی آهنی شامل دو حلقه کوچک و دو عدد سرپیکان بوده ایم که در گورهای 1/8، 2/8، 2/9، 1/11 قرار داشتند. گورهای یاد شده با توجه به نوع تدفین که در آنها صورت گرفته بود و شرح آن گذشت از شرایط ویژه ای برخوردار بودند. اشياء مزبور تمام زیر پوشش زنگار قوی قرار گرفته، به طوری که مغز اشیاء نیز دستخوش خوردگی شدید شده بود.

نگاهی کوتاه به کاربرد آهن در عصر باستان

ما به درستی نمی دانیم که بشر دقیقا از چه زمانی به کاربرد آهن توفیق یافت ولی آنچه از کاوش های باستان شناسی بر می آید این است که از نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد (این تاریخ تقریبأ انطباق دارد با مهاجرت اقوام شمالی به داخل فلات ایران در گیلان) کم و بیش این فلز مورد استفاده قرار گرفته است.

نظر پیر رسو در مورد گسترش کاربرد آهن 

پیر روسو می نویسد:

«قبایل هیتیت در آسیای صغیر در ۱۳۰۰ قبل از میلاد به کشف آهن توفیق یافتند. ولی قبل از این تاریخ نیز مردم بین النهرین از وجود آهن باخبر بودند. چنانکه تبر کوچکی از آهن در قبور سلاطین اور مربوط به ۲۹۵۰ قبل از میلاد کشف شده است. ولی در آن روزگار آهن بسیار کمیاب و گران بها بود. به طوری که در شهر بابل در زمان سلطنت حمورابی (سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد) قیمت آهن هشت برابر نقره و به قیمت طلا بوده است. زیرا در آن دوره تهیه مس و مفرغ به مراتب آسان تر از تهیه آهن بود.

چون برای ذوب کردن مس و جدا کردن آن از سنگ های معدنی ۱۰۸۳ درجه حرارت کافی بود ولی آهن تنها در ۱۵۳۵ درجه حرارت ذوب می شود. قبایل هیتیت که در صد کیلومتری شرق آنکارا زندگی می کردند، با اصول فنی، اولین کوره های مرتفع را به وجود آوردند و موفق شدند با مقیاس بزرگ مواد آهنی را به نقاط دیگر صادر نمایند».

نظر سایرین در مورد گسترش کاربرد آهن 

گیرشمن نیز در ضمن بحث از تحولات اساسی که در قرون اولیه هزاره اول قبل از میلاد در گورستان سیلک رخ داده است، از رواج روزافزون آهن یاد می کند که علی رغم استفاده از مفرغ در قبور طبقه حاکمه، اسلحه و ساز و برگ اسب و حتی آلات و ابزار آن ها از آهن ساخته شده است. دمرگان، باستان شناس فرانسوی که در فاصله سال های ۱۹۰۲ -۱۹۰۰ میلادی به منظور مطالعات علمی سفری به مناطق جنوبی دریای خزر می کند و در منطقه تالش ایران و روس دست به کاوش های باستان شناسی می زند. در ارتباط با سابقه استفاده از آهن در این منطقه چنین می نگارد:

«تیگلات پیلزار اول پادشاه آشور در حدود سال ۱۱۳۰ قبل از میلاد دامنه فتوحات خود را تا دریای خزر ادامه داده و از مردم این حدود مالیات هایی از قبیل طلا، نقره، مفرغ و آهن گرفته است.» او از این موضوع استفاده می کند که در زمان تیگلات پیلزار اول آهن در این حدود وجود داشته و مورد استفاده بوده است و چون در ضمن کاوش هایی که در تاش به عمل می آورد از انواع صدف های نواحی خلیج فارس در این حدود می یابد این امر را دلیل بر ارتباط تمدن مردم شمال و جنوب کشور در آن زمان دانسته است. از طرف دیگر محرز شده که در حدود ۱۵ قرن پیش از میلاد در میان مردم بین النهرین آهن استعمال می شده است. وی عین این تاریخ را برای مردم شمال ایران نیز قائل شده است.

عصر عدم رواج استفاده از آهن 

اما کاوش هایی که تا این تاریخ در استان گیلان انجام شده بیانگر این مطلب است که لااقل تا قرون ششم و هفتم قبل از میلاد از آهن به صورت گسترده استفاده نشده بلکه به منظور ساخت اشیاء ریز و تزیینی استفاده شده است. در کاوش های گیلان دقیقا از دوره آهن III ما شاهد ابزار و ادوات مختلف به ویژه وسایل شکار و رزم از جنس آهن هستیم.

لذا با توجه به مطالب بالا و کمبود وسایل آهنی در گورستان باستانی کلورز و مقایسه اشیاء سفالین مکشوفه آن با دیگر نقاط شناخته شده، چنین تصور می کنیم که گورستان مزبور در دوره ای شکل گرفته است که هنوز از آهن به طور گسترده استفاده نشده است.

ج) اشیاء مفرغی 

اشياء مفرغی مکشوفه از کاوش های گورستان باستانی کلورز را عموما خنجر، سر پیکان، پیکره، النگو، مهر و وسایل تزیینی تشکیل می دهد. در بررسی و مطالعه ای که پیرامون قبور زنان و مردان در کاوش های یاد شده صورت گرفت، نشان می دهد که آلات حرب و شکار چون خنجر، سر پیکان و… تنها در قبور مردان مشاهده می شود و در قبور زنان بیشتر مهره های تزیینی احتمالا مربوط به گردنبند و النگو، پیکره و غیره قرار دارد.

خنجرهای مکشوفه

خنجرهای مکشوفه از نظر فرم و اندازه نیز با هم دارای تفاوت اساسی هستند. برخی از آنها دارای تیغه باریک و بلند هستند و یک نوار برجسته دارند که از ابتدای اتصال تیغه به دسته تا نوک تیغه ادامه دارد (تصویر ۱۲ شماره های الف، ب، ج). برخی دارای تیغه پهن و کوتاه هستند که محل اتصال تیغه به دسته یک زاویه ۹۰ درجه را تشکیل می دهد و یک نوار برجسته از ابتدای دسته تا نوک تیغه امتداد می یابد (تصویر ۱۲ شماره ب) .

خنجرهای مکشوفه از که دارای تیغه های مختلف و اندازه های متفاوت هستند، نشان می دهد که کاربرد آن ها نیز متفاوت بوده است. نمونه های مختلف این گونه خنجرها در نقاط دیگری که مورد کاوش قرار گرفته اند به دست آمده است. نمونه بارز و جالب های مفرغی که دارای تیغه بلند و نوار برجسته و یک خمیدگی برای اتصال تیغه به دسته می باشد (تصویر۱۲ شماره ج) در حفريات قلعه کوتی نیز به دست آمده است (اگامی: دیلمان I؛ نگهبان: مارلیک، ۱۳۴۲؛ صمدی: 1334)

گورستان باستانی کلورز

سر پیکان ها

سر پیکان های مکشوفه از کاوش های گورستان باستانی کلورز نیز متنوع هستند. برخی از آنها دارای تیغه بلند و نوک تیز می باشند و محل اتصال تیغه به دست یک زاویه ۹۰ درجه را تشکیل می دهد. تعدادی نیز دارای تیغه پهن بوده و محل اتصال تیغه به قسمت انتهایی آن با قوس صورت می گیرد. نمونه های بسیاری از اینگونه سر پیکان ها در کاوش های کلورز، مارلیک، جوبن، قیطریه، خوروین و غیره به دست آمده است. از نمونه های جالب سرپیکان های مکشوفه کلورز آنهایی است که تیغه شان چهارگوش و باریک است و دارای نوک بسیار تیز هستند (تصویر ۱۲ شماره د، از راست به چپ شماره ۳). نمونه هایی از این سر پیکان ها از حفریات خوروین نیز کشف شده است.

گاو کوهاندار 

از آثار بسیار زیبای مکشوفه در کاوش های گورستان باستانی کلورز پیکره مفرغی گاو کوهاندار «ورزو» است که از یک طبیعت گرایی فوق العاده برخوردار است (تصویر ۱۳ شماره الف). تصور می کنیم که ساخت پیکره مکشوفه و پیکره حیواناتی از قبیل بز کوهی، گوزن، گراز و غیره که از کاوش محوطه های باستانی گیلان تاکنون به دست آمده اند، به یک هنر بومی منطقه تعلق داشته باشند. زیرا دقیقا از حیواناتی الهام گرفته اند که بومی منطقه هستند. علاوه بر آن حلقه ای از بالای کوهان به قسمت پشت پیکره متصل شده، که احتمالا برای آویزان کردن از آن استفاده می شده است.

گورستان باستانی کلورز

برخی از صاحبنظران پیکره های بدون داشتن حلقه ای برای آویزان کردن را از اختصاصات عصر آهن معرفی می نمایند و پیکره هائی که دارای حلقه ای برای آویختن هستند را مربوط به دوران متأخرتر می دانند.

مهر استامپی 

در کاوش های گورستان باستانی کلورز یک نمونه مهر استامپی نیز کشف شد که در داخل کوزهای سفالی در گور شماره ۲ ترانشه شماره ۱۱ قرار داشت. مهر مکشوفه دارای دسته ای است که سوراخی در قسمت فوقانی آن وجود دارد و احتمالا به منظور آویزان کردن از آن استفاده می کردند. سطح مهر که دارای 3.8 سانتی متر قطر است دارای نقوشی هندسی است. مهر مزبور دقیقا با مهری که از کاوش های مارلیک کشف شده کاملا قابل مقایسه می باشد. با این تفاوت که در مهر مارلیک به جای دسته از مجسمه گاو کوهانداری استفاده شده است.

مهره های گچی 

تعدادی مهره های گچی با نقش هایی به رنگ آبی و سیاه نیز از کاوش های گورستان باستانی کلورز کشف شد (تصویر ۱۳ شماره ب). این مهره ها هم در قبور مردان و هم زنان به دست آمد ولی آنچه که در قبور مردان جالب می نماید این است که این مهره ها بر روی استخوان ران آنها قرار داشت. تصور می کنیم که این مهره ها احتمالا به هنگام تدفین در لباس آنها جای داشته و با پوسیده شدن لباس و از بین رفتن آن، مهره ها برجای خود باقی مانده اند. نمونه هایی از این مهره های تزیینی در کاوش های مارلیک نیز به دست آمده و در حال حاضر تعدادی از آنها در موزه رشت نگهداری می شود.

از نمونه های آثار مکشوفه تعداد هشت عدد مهره صدفی است که دارای نقوش دایره ای بوده و سوراخی در دو طرف آن برای نخ کردن تعبیه شده است (تصویر ۱۴ شماره ز). از آنجائی که صدف از عناصری نیست که در دریای شمال وجود داشته باشد، احتمالا از نواحی جنوبی ایران به این منطقه وارد شده، در نتیجه می توان پذیرفت که ارتباطاتی میان مناطق شمالی و جنوبی کشور در دوران کهن وجود داشته است.

گورستان باستانی کلورز

قشر متوسط و ضعیف جامعه 

حال که توضیحات مربوط به اشیاء مکشوفه را به پایان برده ایم، به این نتیجه دست یافتیم که مقایسه بافت معماری مقابر و اشیاء مکشوفه از کاوش های اخیر گورستان باستانی کلورز با آنچه که در دهه ۴۰ توسط مهندس حاکمی از کاوش های گورستان کلورز به دست آمده است، دارای تفاوت های اساسی است و احتمالا گورستان کاوش شده اخیر به قشر متوسط و ضعیف جامعه اختصاص داشته است. در نتیجه می توان عنوان کرد که احتمالا قسمت های مختلف گورستان کلورز در دوره های مختلف شکل گرفته و یا این که طبقات مختلف جامعه در بخش معینی از آن تدوین شده اند.

گاهنگاری

اینک با توجه به مطالبی که شرح آن گذشت، عواملی چند در کاوش های باستان شناسی گورستان باستانی کلورز مشاهده می شود که ما را در ارائه یک گاه نگاری برای گورستان مزبور یاری می دهد. این عوامل عبارتند از:

  1. کمبود ابزار و ادوات آهنی

به طوری که در تمامی قبور کاوش شده تنها چهار قطعه شیئی آهنی (دو حلقه کوچک و یک عدد سر پیکان و یک عدد سر نیزه کوچک) به دست آمد که آن هم در قبوری قرار داشتند که از وضعیت ویژه ای برخوردار بوده اند. زیرا گور شماره ۱ در ترانشه ۸ یک زن و مرد در کنار هم و در گور شماره ۲ ترانشه ۸ یک نوزاد بر روی کتف چپ یک زن و در گور شماره ۲ ترانشه ۹، یک کودک در کنار یک زن تدفین شده اند و اشیاء آهنی مکشوفه منحصرا از قبور یاد شده به دست آمده اند.

گورستان باستانی کلورز

لذا با توجه به کمبود استعمال آهن در دوره آهن I و II به ویژه در مناطق شمالی سلسله جبال البرز، احتمالا آهن به عنوان یک شیئی ارزشمند به این گورنشینان اهداء شده است. زیرا کاوش ها و مطالعات باستان شناسی انجام شده در استان گیلان، بیانگر این حقیقت است که از آهن لااقل تا عصر آهن III استفاده چندانی نشده است. گذشته از بافت معماری مقابر و وضعیت تدفین، وجود اشیاء آهنی می تواند بیانگر موقعیت اجتماعی این گورنشینان باشد.

  1. تدفین اسب

 از نمونه های منحصر به فرد قبوری که در کاوش های اخیر گورستان باستانی کلورز مشاهده شد و دارای ویژگی برجسته ای بود، گور ۱ در ترانشه ۱۱ را باید نام برد که انسان و اسب در کنار هم ولی در دو گور جداگانه تدفین شده بودند. نمونه هایی از این گونه تدفین را على حاکمی که در دهه ۴۰ سرپرستی کاوش های باستان شناسی هیأت رحمت آباد رودبار را به عهده داشتند، در کافرکُش دیلمان و گنج پر رستم آباد کشف و معرفی کرده است.

ما از زمان به کارگیری اسب در سواری و امور نظامی آگاهی چندانی نداریم، ولی از عصر پایانی مفرغ و یا به اعتباری آغاز دوره آهن شاهد نقش اسب بر روی ظروف سفالین می باشیم. این زمان دقیقا با زمانی انطباق دارد که مهاجرت هایی از سوی اقوام شمالی به داخل فلات ایران صورت گرفته است. در کاوش های باستان شناسی نقاط دیگری چون سیلک کاشان، لرستان، حسنلو و… نیز شاهد وجود یراق متعدد مربوط به اسب در این دوره هستیم.

  1. مقایسه یافته های سفالی

اشياء مکشوفه از کاوش های گورستان باستانی کلورز را انواع و اقسام سفالینه ها شامل کاسه، کوزه، لیوان، دیزی، ظرف تدفین و … به رنگ ها خاکستری، قرمز، سیاه و اشياء مفرغی، آهنی، عقیق، صدف و غیره تشکیل می دهد. مقایسه اشیاء سفالین مکشوفه با آثار دیگر محوطه های شناخته شده چون خوروین، سیلک، مارلیک، قلعه کوتی، حصار، حسنلو، تعلق آثار مکشوفه به قرون پایانی هزاره دوم قبل از میلاد را تأیید می کند و این ویژگی با وجود اشیاء مفرغی مکشوفه چون پیکره گاو کوهانداری که حلقه ای برای آویختن در بالای کوهان آن قرار دارد و همچنین مهر استامپی مکشوفه که دقیقا با مهر مکشوفه از مارلیک قابل مقایسه است، مورد تأیید قرار می گیرد.

 

حال که چنین است، عوامل یاد شده فوق این اجازه را به ما می دهد تا برای گورستان کاوش شده تاریخی بین ۱۲۰۰ – ۱۰۰۰ قبل از میلاد را پیشنهاد نمائیم. در این صورت قسمتی از گورستان کلورز که در سال ۱۳۷۰ مورد کاوش قرار گرفت با مارلیک، خوروین، حسنلو، حصار، سیلک، قیطریه، پیشوای ورامین در یک افق گاه نگاری قرار می گیرد. در نتیجه می توانیم بپذیریم که گورستان کاوش شده یک دوره انتقالی از عصر آهن به آهن II را طی می کند.

مطالب بیشتر:

قالب پست اینستاگرام png

قیمت طراحی قالب اینستاگرام

بهترین قیمت دانلود ست اداری

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *