هنر دوران تاریخی

هنر ماد ها : آثار مربوط به دوره حکومت مادها

هنر ماد ها

هنر ماد ها : آثار مربوط به دوره حکومت مادها

گفته می شود که هنر ماد ها و پارس ها در نیمه دوم قرن نهم پیش از میلاد در تاریخ ظاهر می گردند. نام این اقوام از آن زمان به بعد در مدارك تاریخی و اداری پادشاهان آشوری برده شده است. زیرا آشوری ها برای امنیت مرزهای شرقی امپراتوری خود و باز نگاهداشتن راه هائی که از طریق آن ها کالای تجارتی و باج و خراج، اسب و الوار و فلز را از ایران به آشور می آوردند، لشکر کشی هائی به غرب ایران کردند.

خلاصه ای از جغرافیای تاریخی مادها

نفوذ مادها در غرب ایران احتمالا خیلی زودتر آغاز گردیده است. اما مدارك باستان شناسی مرتبط با هنر ماد ها که باید تا پیش از به دست آوردن منابع کتبی اساس تاریخ این منطقه باشند، هنوز ناقص است. برخی معتقدند که مادها به هنگام آمدن از شرق، احتمالا در طول جاده اصلی باستانی که از تپه دامغان از طریق ساوه به همدان و کرمانشاه می گذشت حرکت کردند. با توجه به محل پايتخت مادها در اكباتانا، شاید بتوان چنین نتیجه گرفت که آن ها در جلگه وسيع و حاصلخيز همدان ساکن شده بودند.

گويا از آنجا نفوذ خود را به سوی شمال و غرب گسترش دادند. در زمان سارگون دوم (705-۷۲۱ پیش از میلاد) می توان تشریح کرد که مادها میان ماننائی ها در شمال و ایلامی ها در جنوب واقع شده بودند.

جغرافیای تاریخی پارس ها

در کنار هنر ماد ها، اشاره به هنر پارس ها نیز اهمیت بسزایی دارد. پارس ها، که باید آن ها را بطور مطمئن با سرزمین گزارش شده پارسوا در متون آشوری ارتباط دهيم، مشکل کاملی را ارائه می نمایند. زیرا در زمان های گوناگون با نام پارسوا درجاهای مختلفی مواجه می شویم. این منطقه یک ایالت وفادار آشوری بوده و در زمان سارگون دوم احتمالا در جنوب دریاچه ارومیه است واقع شده بود. از زمان سناخریب (۷۰4 تا ۶۸۱ پیش از میلاد) به بعد، یک پارسوای دیگر در جنوب غرب ایران، یعنی شمال ایلام، ذکر شده است.سرانجام، در زمان هخامنشي ها، پارس در استانی که امروزه آنرا فارس می نامیم قرار داشت.

چنین پنداشته می شود که محل های گوناگون پارسوا (پارس) پیشرفت پارس ها را از شمال غرب ایران به جنوب و دور تر به سوی شرق مشخص می کند. با این حال، همچنین بحث دیگری این امکان را به وجود می آورد که در یک زمان سه سرزمین با نام پارسوا به وسيله گروه های مختلف همان مردم بنا شده باشد. بنا بر این هنوز بسیاری حقایق از گوشه های این مسئله که چگونه و کی ایران از یک سرزمین تحت تسلط مردمی معروف به آسیایی- هوری، ماننایی ها و شاید هم ایلامی ها، به یک حکومت هند و اروپایی، یعنی مادی و پارسی تغییر شکل داد، برای توضیح باقی می مانند.

تازه واردان هند و اروپائي

گفته می شود که هند و اروپائي ها احتمالا خود را با زور و تقریبا به طور سریع، در جاهایی که دیگر به طرز موثری به وسيله اورارتویی ها، ماننایی ها، ایلامی ها با آشوری ها حمایت نمی شدند، مستقر نمودند. در مناطقی که هنوز گروه های حکومتی قدیم قدرت خود را حفظ کرده بودند، تازه واردان احتمالا جویای کارهایی شدند که از کشاورزی تا خدمت نظامی متغیر بود. پادشاه آشوری اسرحدون (669۔ ۶۸۰ پیش از میلاد) برای اطمینان بخشیدن به جانشینی پسر خود آشوربانی‌پال پیمان هایی را با تیول های ایران منعقد کرد. متن این پیمان ها آگاهی های مربوط با قبایل مادی، رهبران آن ها و هنر ماد ها را ارائه می کنند.

ویرانی آشور

پیمان هایی که شاهزادگان ایرانی را با قسم ها و نفرین ها به تاج و تخت آشوری متعهد کردند بر روی لوحه های گلی نوشته شده و در نیمرود، یعنی کاله باستان (Kalah)، به ودیعه سپرده می شدند. در ویرانی کاخ کاله که در سال ۶۱۲ پیش از میلاد، به وسيله ماد ها انجام گرفت، این لوحه ها به تختگاه انتقال یافتند. سپس در آن جا خرد شده و سوزانده شدند. ویران کردن اسنادی که مادها را نسبت به آشور مقید کرده بودند، مطمئنا یک عمل نمادی بود.

نام پادشاه پیروزمند ماد کیاکسار بود که احتمالا با کمک قبایل سکایی، نینوا و نبوکد نصر پادشاه بابل را یک جا به چنگ آورد. بیست و هشت سال حکومت وحشت سکاها که هرودوت گزارش کرده است، یعنی زمانی که امپراتوری اورارتویی در طول آن از میان برداشته شد، امکان دارد تنها پس از سقوط نینوا اتفاق افتاد باشد. شاید این حکومت تمام مدتی را که هرودوت گزارش کرده است در بر نگرفته باشد. تنها هنگامی مادها می توانستند میراث آشوری و اورارتویی را تصاحب کنند که از دخالت سکاها آزاد بوده باشند.

پادشاهی ماد

 

ماد در بزرگترین گسترش خود، بر غرب ایران و از طریق مناطق پیشین اورارتویی و ماننایی در شمال غرب ایران، در آن سوى بين النهرين شمالی به آسیای صغیر دست یافت. این محل جایی است که رودخانه هالیس (قزل ایرماق) مرز میان مادها و ليدی ها را تشکیل می داد. با وجود این، این شاهنشاهی بزرگ عمرش کوتاه بود. پسر کیاکسار، یعنی آستیاگ در سال 550 پیش از میلاد به دست نوۀ خویش کورش، پادشاه پارس ها مغلوب گردید. در نتیجه این جنگ مادها و پارس ها متحد شدند و تصرفات خارجی ماد زیر اقتدار پارس درآمد.

ارائه یک بررسی از هنر ماد ها تا کنون غیر ممکن بوده است. زیرا هیچ محل بطور مسلم مادی کاوش نشده و هیچ کار هنری کتیبه دار مادی بدست نیامده است. ادعاهای مغایر در باره کارهای هنری قرن هفتم، مانند آن هایی که از زیویه بدست آمده اند، بسیار هیجان آورند، اما قابل اثبات نیستند.

هنر ایلامی به عنوان هنر میانجی

در بحث هنر ماد ها باید از هنر ایلامی نیز نام برد. زیرا به طور مطمئن این هنر نقش مهمی را به عنوان یک میانجی میان سبک های گوناگون هنری قرن های هشتم و هفتم پیش از میلاد و سبک پارسی که در طول شاهنشاهی هخامنشي ها در اواخر قرن ششم و پنجم پیش از میلاد متداول گردید بازی کرده است.

آرامگاه های بریده شده در صخره

تعداد اندکی آرامگاه های بریده شده در صخره که در شمال غرب ایران به وسیله هرتسفلد به هنر ماد ها منسوب شده اند. با این حال، هیچ یکی از این آرامگاه ها با اطمینان تاریخ گذاری نگردیده اند. شاید در واقع آن ها به دوران هخامنشی و حتی جدیدتر تعلق داشته باشند. جالب توجه ترین این آرامگاه ها که قیزقاپان خوانده شده که در آن سوی مرز ایران در کردستان عراق واقع شده است.

آرامگاه صخره ای قیزقاپان

در میان آثار منتسب به هنر ماد ها، آرامگاه صخره ای قیزقاپان نقش برجسته ای بر بالای ورودی دارد که دو مرد را در لباس مادی نشان می دهد. آن ها در دو سوی یک سکوی آتش ایستاده اند که به نظر می رسد شعله روی آن به صورت طرح نیم دایره ای عرضه شده است. این دو مرد لباس هایی چون پوشش مادها در نقوش برجسته کاخ های هخامنشی در تخت جمشید بر تن دارند. بخش های لباس این افراد عبارتند از:

1. نیم تنه.
2. شلوار چسبان که احتمالا از چرم بوده است.
3. یک کلاه روسری مانند با انتهای گره خورده.

هنر ماد ها
گذشته از آن، نقش طرف چپ یک کت بر تن دارد که احتمالا از پوست ساخته شده است. پشم این پوستین به جز قسمت های به بیرون برگشته در داخل قرار دارد.

آستین های باریک خالی در پهلوها به پایین آویزان هستند. هر یک از دو مرد کمان خود را با دست چپ گرفته و انتهای آن را بر نوك پای جلویی قرار داده است. در این جا حالت مشابه یکی از نقوش روی جام طلای حسنلو به یاد آورده می شود. این حرکت بنابر این سنتی را پیشنهاد می کند که شاید از اواخر هزاره دوم در حسنلو تا زمان آرامگاه مادی متعلق به اواسط هزاره اول پیش از میلاد حالتی در تشریفات نظامی بوده است.

نقش برجسته سر در آرامگاه صخره ای در قیزقاپان، قرن چهارم پیش از میلاد یا قديمتر

هنر ماد ها

شاخصه های معماری آرامگاه صخره ای قیزقاپان

در میان آثار منتسب به هنر ماد ها، تاریخ تقریبی آرامگاه صخره ای قیزقاپان به وسيله تزیینات معماری آن پیشنهاد شده است. یک ایوان عميق در درون صخره بریده شده که دارای ستون هائی است. سر ستون ها در پیچک های دو طرف شبیه سرستون ایونی (Ionic) هستند. شکل این سرستون ها و تزیین نخل خرمایی آن ها تاریخی پس از قرن ششم پیش از میلاد را بیش از هر تاریخ قدیمیتری پیشنهاد می کند. در حالی که این آرامگاه احتمالا برای یک مادی ساخته شده بوده است. از این رو گفته می شود که تاریخ آرامگاه صخره ای قیزقاپان بدین ترتیب به زمان سلسله هخامنشی می رسد.

هنر ماد ها
آرامگاه صخره داو دختر

بین سایر آثار منتسب به هنر ماد ها، به طور مشابهی، آرامگاه بریده شده در صخره داو دختر پیچک های نزدیک به هم و بزرگی دارد که سر ستون های قرن پنجم یونانی را به یاد می آورند. بدین وسیله باز هم تاریخ هخامنشی را بیش از یک تاریخ قدیمی تر نشان می دهند. شاید رسم داشتن یک آرامگاه صخره ای که در اواسط هزاره اول پيش از ميلاد در آسیای صغیر بسیار متداول بوده، به وسيله داریوش یکم (522-486 پیش از میلاد) در ایران معرفی گردید. شاهنشاهی که ما ممکن است او را به عنوان بدعت گذاری مطلع در موضوع های مراسم مذهبی و تصویر نگاری تلقی کنیم. (نگاه کنید به پایین، صفحه ۱۰۹).

ستون های قدیم تر ایرانی

استفاده از چنان ستون هایی در ایران قبل از انتساب به هنر ماد ها، در قرن نهم پیش از میلاد به وسيله تخته سنگ های پایه برای ستون ها در حسنلو شناخته شده است. البته گفتنی است که بدنه ها و سر ستون های چوبی این ستون ها از بین رفته اند. کارهای سوریه ای، آشوری و بابلی در قرن های نهم و هشتم پیش از میلاد ستون هایی را با سر ستون های پیچک دار نشان می دهند و این امکان را به وجود می آورند که این ستون های قدیم ایرانی را از روی آن ها بازسازی نمائیم.

چنان استفاده ای از سر ستون های پیچک دار می توانسته است راه را برای پذیرش بعدی سرستون های ایونی در ایران آماده کند. سرستون های ایونی از نظر ظرافت و تزیین، پیشرفتی را نسبت به نمونه های ساده قدیمی تر نشان می دهند.

کی و کجا سرستون های هخامنشی پاسارگاد و تخت جمشید پیشرفت خود را آغاز نمودند، معلوم نیست. شاید آن ها از روی الگوهایی در هنر ماد ها ساخته شده باشند. اما این ها مطالبی هستند که به عهده کشفیات بعدی باقی می مانند.

سبک هنر ماد ها در هنر هخامنشی

کیفیت جالب توجه در تزیین بدنه ستون ها در تخت جمشید ما را در جستجوی یافتن مدارك ممکن از یک سبک یا سبک های هنر ماد ها – که مقدم بر دوره هخامنشی است- به مسیر دیگری راهنمایی می کند. سطح اندود شده یک ستون چوبی با طرح هایی از پیچ و لوزی به رنگ های قرمز، آبی و سفید پوشیده شده بود (شکل ۷۰). به نظر می آید که این طرح ها در یک مسیر معین با خطوط اریب در حرکت هستند و بنا بر این اساس از طرح های متداول خاور نزدیک باستان، که به طور محوری قرینه بوده و لذا ساکن به نظر می رسند، متفاوت هستند.

حتی در مورد پیچ ها یا خطوط مواج متقاطع که به وسيله قطعه ظرفی از حسنلو به خوبی تمثيل شده است (نقش ۳۳)، تک پیچ ها به طوری با دایره وفق داده شده اند که با طرح خود تأثیر ساکنی را القاء کرده اند.

ریتم طرح های باستانی خاور نزدیک معمولا از یک طرح ساده تنها و قاعدتا ردیف نسبی و موزون فرم ها تشکیل شده است. مانند طرح مخروط های بهم چسبیده در آویز سينه طلا از زیویه (نقش ۳۷). اما نه از یک ریتم نسبتا پیچده، مانند طرح روی بدنه این ستون. در ستون به دست آمده از تخت جمشید پیچ ها جفت می شوند و سپس به وسيله خطوطی از هم جدا می گردند. این شرایط به نحوی است که برای یک هنرمند با سنت های خاور نزدیک غیر ممکن به نظر می رسیده است.

شباهت های ستون ها با هنر های آسیای مرکزی

در این چنین آثار هنری مشابه به آثار منتسب به هنر ماد ها، رفتار آزاد با طرح ها، به خارج از مرز آسیای غربی و شاید به تزيين محرك تر و آزادتر آسیای مرکزی اشاره دارد. در حقیقت از سوی بعضی از دانشمندان به روابط میان تزیین بدنه ستون از تخت جمشید و ميله پیکان های بدست آمده از سومین کورگان در پازیریک (Pazyryk) در سیبری جنوبی، اشاره شده و این گونه تزیین به نفوذ سكا ها منسوب گرديده است.

به هر حال، بعید به نظر نمی رسد که هنر ماد ها همچنین بستگی هایی با فرم های هنری آسیای مرکزی وجو داشته باشد. همین موضوع ممکن است نشانگر این باشد که چرا آن ها رغبتی برای طرح های محرك از خود نشان داده و علاقه کمی در مورد نگاهداری فرم های قراردادی آسیای غربی ابراز کرده اند.

 

هنر ماد ها

ستون چوبی با پوشش منقوش از خزانه تخت جمشید.

سلاح های نقوش برجسته در تخت جمشید

 

اسلحه های زیاد تزیینی که در نقوش برجسته تخت جمشید به وسیله شخصیت های مادی حمل می شوند. این موضوع به همان ارتباط هنر هخامنشی با هنر ماد ها اشاره می کند. یک مثال خوب غلاف اسلحه دار مادی داریوش یکم (4۸۶- 522 پیش از میلاد) در نقوش برجسته خزانه است. این غلاف از لحاظ شکل با غلاف گنجینه جیحون که برای آن و آثار دیگر همراه با آن ارتباط با هنر ماد ها مورد نظر است، مطابقت می کند.

نشانه های هنر سکایی در نقوش غلاف اسلحه دار

نشانه های هنر ماد ها در غلاف اسلحه دار مادی داریوش یکم، از طریق بررسی نقوش قابل مطالعه هستند. در غلاف ملازم داریوش هیولاها، جانوران و درختان تزیینی خرما یا به طور ضد و نقیض دور هم گرد آمده اند، یا در رديف هایی برای تشکیل تزیینات گوناگون صف کشیده اند. دربخس بالایی، دو گریفین پشت به هم سرهایشان را در یک حالت نشان‌شناسی (Heraldic) به سوی عقب برگردانده اند. این جانوران مراقب نامیده می شوند، و زمینه علامت خانواده شکلی را پر می کنند که محافظ دسته شمشیر کوتاه درون غلاف را در بر می گیرد.

یک ردیف از بزهای باریک اندام که در گوشه های راستی نسبت به گریفین ها روی دو پا ایستاده و به عقب می نگرند. نقش این بز ها در طول غلاف به سوی پائین امتداد یافته و به طرف انتهای غلاف به مقدار کمی از اندازه آن ها کاسته می شود. این نقش در میان طرح هایی که حقیقتا به آسیای غربی تعلق دارند بی مانند است. گوشه انتهای غلاف با یک تزیین خطی آرایش شده است. این تزیین به وسیله جانوری سگ مانند در یک حالت در هم فرور رفته، با یک سر طبیعی و گوشی به شکل برگ درخت خرمای تزیینی ارائه گردیده است.

ته غلاف هایی با طرح های کاملا مشابه اما از استخوان در سوریه بدست آمده اند. چنان جانوران در هم فرور رفته ويژه طلاکاری سکاهای جنوب روسیه است. عامل سکایی دیگر در این غلاف مارپیچ های پیرامون آن است که به دور بیشتر لبه کشیده شده و ممکن است از سر پرندگان گوشخوار با منقارهای کج برآمده، و سرهای معروف به منقاری در مجموعه شناخته شده سکایی گرفته شده باشد.

 

هنر ماد ها

شکل ۷۹۔ غلاف طلایی شمشیر اسلحه دار داریوش دریک نقش برجسته از خزانه تخت جمشید

سیر تبادل سبک های هنری

محققان معتقدند، در هنر ماد ها عوامل هنر سکایی به طور مستقل از طریق روابط شرقی برگرفته شده و به دست پارسی ها سپرده شد. به همین گونه نیز باید واسطه هایی برای ادامه شیوه های دیگر سبکی در هنر هخامنشی وجود داشته باشد که در زمان ماد ها در ایران متداول بوده است. برای مثال، یک جام طلای ظریف در موزه هنر سین سیناتی (Cincinnati Art Museum) که هلن کنتور (Helene J. Kantor) به طور متقاعد کننده ای آن را به عنوان نشان دهنده استاد کاری مادها تفسير کرده است.

جام طلا در موزه هنر سین سیناتی

این نمونه هنر ماد ها (جام طلا موزه هنر سین سیناتی) ویژگی های به دست آمده از گنجينه زیویه و نیز ظرف های طلا نقره جدیدتر هخامنشی را به یاد می آورد. بنا بر این برگ های نوك تيز نخل خرمای تزیینی بر جام طلای سین سیناتی شبیه درخت خرمای زیویه است. در حالی که حالت ایستاده بزهای کوهی دو سر در کاسه سین سیناتی شبیه حالت بز های کوهی در یک ظرف نقره هخامنشی است. برای مسبک کاری دقیق در ارائه جانوران جام سین سیناتی، که موی آن ها روی گردن و پشت به وسيله هاشورهای مجعد برجسته و منظمی نشان داده شده است، تا کنون هیچ شیئ مشابهی در آثار بدست آمده از کاوش محل های شناخته شده باستانی یافت نشده است.

هنر ماد ها
در مورد اصلیت این ظرف و قطعات وابسته به آن تردیدهایی ابراز گردیده است. با این وجود، کاملا ممکن به نظر می رسد که در چنان طرح های با دقت کشیده شده ای بتوان گویایی یک سبک از هنر ماد ها را مشاهده نمود. می توان گفت که این سبک که از خطوط مجعدتر طرح های اورارتویی زاده شده اند. احتمالا این سبک صرفا یکی از چندین سبک مادی بوده است. زیرا سبک های موجود در اکباتانا (پایتخت مادها) می بایستی دست کم به همان اندازه ای بوده باشد که در زیویه نیز رواج داشته است. چنان سبک هایی با تنوع شیوه ها، هنرمندی طلاسازان و عاج کاران و سلیقه های گوناگون حامیان آن ها مطابقت داشته است.

برای سفارش صفحه آرایی کتاب تماس بگیرید.

مطالب بیشتر:

هزاره دوم ق.م در سیلک

تپه باستانی حسنلو

 

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *