آموزش طراحی گرافیک

خصوصیات پیام های بصری

خصوصیات پیام های بصری

خصوصیات پیام های بصری

در مبحث خصوصیات پیام های بصری تمایل ذاتی انسان به ارتباط برقرار کردن بین ساختار کلامی و بصری کاملا قابل درک است. یکی از دلایل آن خود طبیعت است. داده های بصری به سه نوع مشخص و متمایز تقسیم می شوند:

  1. داده های ورودی بصری که شامل سیستم های سمبلیک مختلفی است؛
  2. موضوعات بصری بازنمایی که در محیط تشخیص می دهیم و می توان آنها را در نقشه، نقاشی، مجسمه و فیلم شبیه سازی کرد؛
  3. و زیرمجموعه ی آبستره، به صورت هر چیزی که می بینیم، خواه طبیعی و خواه ترکیبی برای تأثیرات مورد نظر.

در رابطه با خصوصیات پیام های بصری،  سمبل های فراوانی برای نشان دادن افعال، سازمانها، حالات و جهات وجود دارد. دامنه ی این سمبل ها از آنهایی که موضوعی را بسیار دقیق بازنمایی می کنند تا آنهایی که کاملا آبستره و انتزاعی بوده و برای تشخیص نیاز به آموزش دارند، گسترده است. انسان برای ثبت رخدادها و تجربیات خود قدم های آهسته و دشواری برداشته که در نهایت منجر به زبان نوشتاری شده است. در آغاز از تصاویر برای کلمات استفاده می کردند و چنانچه یافتن تصویر برای کلمه ای مقدور نبود از یک سمبل برای آن استفاده می کردند.

خصوصیات پیام های بصری

هویت زبان های نوشتاری در ارتباط با خصوصیات پیام های بصری

در مبحث خصوصیات پیام های بصری سرانجام در زبان های نوشتاری سطح بالا تصاویر از بین رفته و اصوات را تنها با سمبل نشان می دهند. ترسیم سمبل ها بر خلاف تصاویر نیاز به مهارت چندانی ندارد. کسب سواد در چنین زبان سمبلیک صوتی به علت سادگی برای قشر وسیع تری از مردم ممکن می شود. مثلا زبان انگلیسی تنها از ۲۶ سمبل در الفبای خود استفاده می کند. البته زبان هایی نیز وجود دارد مانند زبان چینی که حالت تصویری خود را هرگز از دست نداده و هنوز بیش از هزاران سمبل کلمه تصویر یا ایده نگار دارند.

کسب سواد در این نوع زبان ها برای اکثریت مردم بسیار دشوار است. به همین دلیل است که در این زبان هم رای نوشتن و هم برای طراحی از کلمه ی خطاطی استفاده می‌شود. این نشان می‌دهد که نوشتن زبان چینی نیاز به مهارتهای بصری خاصی دارد. اما این نگاره ها در واقع تصویر نیستند و گرگوری در کتاب چشم هوشمند آنها را «کارتون های کارتونی» می نامد.

البته با این که سمبل ها بخش زیادی از شیوه ی بصری را تشکیل می دهند اما کارکردی متفاوت از زبان دارند. در حقیقت شاید یافتن دستورالعملی برای سواد بصری در ساختار زبان به سادگی میسر نباشد. به هر حال سمبل ها عاملی مهم و پا بر جا در سواد بصری هستند.

خصوصیات پیام های بصری

داده های ورودی بصری

در خصوصیات پیام های بصری و در ترکیب بندی پیام ها و اطلاعات بصری نیز دو سطح آگاهی بصری وجود دارد:

  1. دانستن نحوه ی عمل آنها در فرایند دیدن؛
  2. و فهمیدن چگونگی ادراک آنها؛

که می تواند به طور گسترده ای در درک و کاربرد آنها در ارتباطات مؤثر باشد.

بازنمایی

در خصوصیات پیام های بصری بازنمایی به وسیله ی تجربیات مستقیمی هدایت می شود که فراتر از مشاهده ی صرف هستند. ما چیزی را که نمی توانیم تجربه کنیم از طریق رسانه های بصری، نمایش تجربی و مدل سازی یاد می گیریم. هر چند که یک توصیف کلامی توضیحی کاملا واضح ارائه می دهد اما رسانه های بصری مخصوصا در صراحت به کلی متفاوت از زبان هستند.

برای فهمیدن نه نیازی به کد کردن اطلاعات دارید و نه نیاز به از کد درآوردن آنها. گاهی صرفا دیدن یک فرایند برای فهم چگونگی عملکرد آن کفایت می کند. گاهی تنها دیدن یک شی اطلاعات کافی برای ارزیابی و فهم آن فراهم می کند.

چنین مشاهده ای نه تنها ابزاری کارا در آموزش محسوب شده بلکه نزدیک ترین ارتباط با واقعیتی که در اطراف ما می گذرد دارد. ما به چشم خود اعتماد داریم و به آن وابسته ایم.

خصوصیات پیام های بصری

آبستره

توصيف آخرین سطح در خصوصیات پیام های بصری احتمالا دشوارتر از بقیه است و شاید در راه های کسب سواد بصری نیز بیشترین تأثیر را داشته باشد. این زیر ساخت ترکیب بندی آبستره یا انتزاعی و با لطبع پیام بصری خالص است. آنتون ارنزوایک (Anton Ehrenzweig) نظریه ای هنری درباره ی فرایند اصلی توسعه و دیدن بر اساس سطح آگاهی و سطح نیمه آگاهی مطرح کرد. او دسته بندی سطوح اصلی شیوه ی بصری را با استفاده از اصطلاح ثنویت که توسط پیاژه (Jean Piaget) برای توصیف نگاه بدون تمایز کودک به جهان استفاده شده بود تشریح کرد.

ارنزوایگ کودک را قادر به دیدن کلیت جهان با دیدی کلی و جهانی توصیف می کند. او معتقد است که این استعداد در بزرگسالی نیز از بین نمی رود و می توان از آن به عنوان ابزاری مفید استفاده کرد. روش دیگری که می توان از آن برای تحلیل سیستم مضاعف دیدن استفاده کرد این است که هر چیزی که می بینیم یا ترسیم می کنیم از عناصر بصری پایه ای تشکیل شده است که زیربنای آنها را تشکیل می‌دهد و برای تفسیر و همچنین برای نشان دادن واکنش نسبت به آنها اهمیتی ویژه دارد.

این بخش جدایی ناپذیر همه ی چیزهایی است که می بینیم، خواه به صورت طبیعی و واقعی و خواه به صورت آبستره و انتزاعی. این انرژی پاک و ناب بصری است.

خصوصیات پیام های بصری

سرچشمه ی معنا در هنرهای تجسمی

در خصوصیات پیام های بصری می توان اشاره نمود که برخی رشته های علمی در جستجوی سرچشمه ی معنا در هنرهای تجسمی هستند. هنرمندان، متخصصین تاریخ هنر، فلاسفه و مخصوصا محققین رشته های مختلف علوم انسانی و جامعه شناسان از دیرباز به دنبال درک آن بوده اند که هنرهای تجسمی چه چیزی را می خواهد بیان کند و چگونه. من معتقدم بهترین تحقیقات در این زمینه از آن روان شناسان مکتب گشتالت است که بیشترین توجهی خود را معطوف به سازمان ادراکی، و فرایند تشکیل کل از جزء نمودند.

خصوصیات پیام های بصری

نظریه ی گشتالت

نکته ی اصلی نظریه ی گشتالت توسط وان ارنفلزا به این گونه بیان می شود: «چنانچه دوازده نفر هر کدام یکی از دوازده تن یک ملودی را بشنوند، مجموع تجربه ی همه ی آنها با تجربه ی کسی که به تنهایی همه ی ملودی را شنیده باشد یکسان نخواهد بود.»

وی کارهای برجسته ای در به کارگیری نظریه ی گشتالت در هنرهای تجسمی انجام داد که به وسیله ی کسانی مانند ورتهایمر، كوهلر، و كافكا توسعه یافت. او نه تنها سازوکار ادراک را کشف کرد بلکه خصوصیات پیام های بصری و چگونگی یکسان سازی آنها در یک کل کامل و نهایی را تعیین نمود. نه فقط در داده های بازنمایی، اطلاعات محیطی و سمبل های زبان بلکه در تمام محرک های بصری، و در همه ی سطوح دانش بصری معنا وجود دارد و ترکیب بندی و حالت بصری آنها نیز حاوی معناست.

همه ی رخدادهای بصری حاوی یک فرم است که در یک زمینه قرار دارد. اما زمینه تحت تأثير اهمیت اجزای اصلی مانند رنگ، تن، بافت، اندازه، تناسب و ترکیب بندی، معنا می پذیرد. رالف راسه در کتاب نمادها و تمدن تنها زمانی به پدیده ای «هنر» اطلاق می کند که منجر به یک تجربه ی زیبایی شناختی شود؛ رضایت عمیقی که اغلب ما در مواجهه با زیبایی به دست می آوریم.

خصوصیات پیام های بصری

رضایت خاطر از زیبایی : معمایی فلسفی

در بحث خصوصیات پیام های بصری این که چگونه زیبایی منجر به رضایت خاطر می‌شود معمایی فلسفی است که قرن ها لاینحل باقی مانده است. اما قدر مسلم این است که این رضایت به طریقی مربوط به ترکیب یک اثر هنری شامل تمام مفاهیم آن است و نه فقط معانی روشن و آشکار آن. ما برای چیزی که از یک تجربه ی بصری به دست می آوریم و چگونگی تحصیل آن از کلماتی مانند معنا، تجربه، زیبایی شناسی، و زیبایی، استفاده می کنیم. این شامل کل یک تجربه ی بصری در همه ی سطوح و به هر طریقی است.

برای پاسخ به چنین سوالاتی باید خصوصیات پیام های بصری را یک به یک و به ساده ترین شکل آن مورد بررسی قرار دهیم. جعبه ی ابزار تمام ارتباطات بصری چند عنصر ساده است که در ترکیب بندی انواع پیام ها و مقوله های بصری مورد استفاده قرار می گیرد. این عناصر عبارتند از:

نقطه، کوچکترین واحد بصری که شاخص و نشانگر فضاست؛

  • خط، تفکیک کننده ی فرم که در اسکیس نرم و در نقشه های فنی سخت و مؤکد است؛
  • شکل، که دارای اشکال اولیه ی دایره، مربع و مثلث است و تمام ترکیبات و تغییرات بی شمار دیگر از آنها نشأت می گیرد؛
  • جهت، نیروی حرکت که شکل های اولیه ی گرد، سه گوش و چهار گوش را در هم می آمیزد و بازتاب می‌دهد؛
  • سایه روشن، وجود یا عدم وجود نوری که می بینیم؛
  • رنگ، متناسب با سایه روشن که به آن کروما افزوده شده است؛
  • بافت، ویژگی سطحی عناصر بصری که هم می تواند دیداری باشد و هم قابل لمس؛
  • مقیاس یا تناسب، که همان اندازه ی نسبی است؛
  • بُعد و حرکت، به همان معنای مرسوم آنها.

اینها عناصر بصری پایه هستند و تمامی حالت بصری اشیاء، تجربیات و رخدادها به وسیله ی آنها بیان می شود.

خصوصیات پیام های بصری

فعال ترین تکنیک بصری

در بحث خصوصیات پیام های بصری عناصر بصری را می توان برای ایجاد و تغییر تأثیری خاص متناسب با هدف تصویر و ویژگی چیزی که ترسیم کرده ایم، با تکنیک های مختلف ارتباط بصری دست کاری کرد. فعال ترین تکنیک بصری کنتراست است که در نقطه ی مقابل تکنیک هارمونی قرار دارد.

استفاده از این دو تکنیک نباید لزوما در حد نهایی و افراطی باشد بلکه در درجات مختلف بین دو قطب مانند خاکستری های مختلف بین رنگ سیاه و سفید کاربرد وسیع تری دارد. تکنیکهای مختلفی برای رسیدن به یک راه حل بصری وجود دارد که می توان از آنها استفاده کرد. برخی از متداول ترین و ساده ترین این تکنیک ها می توان اشاره نمود:

کنتراستهارمونی
تعادلناپایداری
عدم تقارنتقارن
بی نظمینظم
پیچیدگیسادگی
پراکندگیوحدت
جزئیکلی
تصادفیقابل پیشبینی
افراطتفریط
تحرکسکون
تهوراحتیاط
تاکیدخنثایی
شفافیتمات بودن
تنوعهمسانی
تحریفصحت
عمقتخت بودن
مجاورتانفرادی
تصادفیبه ترتیب
دقتپراکندگی
تکراراتفاقی

این تکنیکها در فرایند ارتباط بصری نقش مهمی ایفا می کنند. و به وسیله ی آنهاست که هویت یک راه حل بصری شکل می گیرد. گزینه ها فراوان هستند و رسانه و قالب نیز متنوع و تأثیر متقابل سه سطح ساختار بصری نیز مزید بر علت است.

با این که تعداد گزینه های ممکن فراوان است اما می توان از تکنیک های مؤثری برای هر چه نزدیک تر کردن خواسته و نتیجه استفاده کرد. اشنایی با ماهیت این تکنیک ها نیز موجب می شود که بینندگان بیان بصری را بهتر تشخیص دهند.

خصوصیات پیام های بصری

نیروهایی ساختاری

در بحث خصوصیات پیام های بصری لازم به ذکر است که اگر به دنبال سواد بصری هستیم باید بتوانیم مباحث فوق را به خوبی تعریف و تحلیل کنیم. این مباحث نیروهایی ساختاری هستند که در ارتباط متقابل بین محرک بصری با ارگانیسم انسان، خواه از نظر فیزیکی و خواه از نظر روانی، وجود دارد. علاوه بر این در انتخاب راه حل بصری باید سبک شخصی یا فرهنگی را نیز در نظر گرفت. و آخرین ملاحظه خود ابزار یا رسانه است که ویژگی ها و محدودیت خاص آن نحوه ی حل مسئله را تعیین می کند.

فرایند ارتباط بصری از جنبه های مختلف دارای پیچیدگی است اما این پیچیدگی نباید مانع درک آن شود. این درست است که اگر تعاریفی کلی و محدودیت های مشخصی در اختیار داشتیم کار ما راحت تر بود اما سادگی جنبه های منفی نیز دارد. ساده سازی افراطی اصول موجب محدود کردن پتانسیل خلاقیت در بیان بصری می‌شود. در نقطه ی مقابل این جنبه ی منفی، تفکیک هوش بصری به سه مرحله ی:

  • عملکردی – واقعی،
  • آبستره،
  • سمبلیک،

می تواند نوعی هماهنگی در تأثیر متقابل بین آنها ولو به صورت تلفیقی ایجاد کند.

خصوصیات پیام های بصری

رمزگشایی انواع سمبل ها

در بحث خصوصیات پیام های بصری در هنگام دیدن اعمال مختلفی انجام می دهیم. دامنه ی دید وسیعی در پیش روی داریم که می توانیم از بالا به پائین و از چپ به راست همه چیز را زیر نظر بگیریم. روی چیزی که توجهی ما را جلب کند، مکث می کنیم. نه تنها بین نقاط توجه، محورهایی فرضی ایجاد کرده بلکه از شبکه ای سازهای برای جدول بندی و اندازه گیری نیروهای ترکیب بندی استفاده می کنیم که این نیروها می تواند برای زمینه و به تبع آن برای انتقال پیام اهمیتی اساسی داشته باشد. همه ی این اعمال همزمان با رمزگشایی انواع سمبل ها رخ می‌دهد.

این یک فرایند چند بُعدی است که مهمترین ویژگی آن همزمانی آن است. هر جزء در این فرایند به کل فرایند و شرایط آن مرتبط است. دیدن نه تنها گزینه های مختلفی برای جمع آوری اطلاعات در اختیار ما می گذارد بلکه همزمان گزینه های دیگری نیز در دسترس می باشد که به موازات آنها عمل می کنند. علی رغم این که ما دیدن را طبیعی فرض می کنیم حاصل کار آن بسیار حیرت انگیز است.

هوش بصری در یک چشم به هم زدن انبوهی از اطلاعات را دریافت می کند. و با این که به صورت یک کانال ارتباطی عمل می کند، هنوز به درستی اهمیت آن در آموزش شناخته نشده است. آیا این دلیل نمی تواند برای استفاده از ابزارهای بصری در آموزش کافی باشد؟

بیان حالات و ارتباط از خامی کلام به سمت پختگی بینهایت

گاتگنو در کتاب به سوی یک فرهنگ بصری در بحث خصوصیات پیام های بصری این مطلب را استادانه شرح می‌دهد: «بشر هزاران سال است که بیننده بوده و عرصه ی وسیعی در اختیار داشته است اما تنها در عصر حاضر توانسته برای بیان وقایع و حالات و ارتباط از خامی کلام به سمت پختگی بینهایت بیان بصری حرکت کند. او به کمک تلویزیون (فیلم و عکس و ابزارهای مدرن) می تواند تمام وقایع و حالات را با بقیه به اشتراک گذارد

هیچ روش ساده ای برای توسعه ی سواد بصری وجود ندارد اما همان گونه که سواد خواندن و نوشتن برای چاپ ضروری بود، این نوع سواد نیز به صورت ابزاری مدرن در آموزش اهمیتی اساسی خواهد داشت. و به راستی می تواند به عنصری اصلی در همه ی کانال های ارتباطی حال و آینده تبدیل شود. تا وقتی که اطلاعات عمدتا به صورت کلام ذخیره شده و منتشر می گردید، و جامعه تنها هنرمند را قادر به ایجاد ارتباط بصری می دانست، دانستن یک زبان کلامی بین المللی اهمیتی اساسی داشت در حالی که هوش بصری به شکل گسترده ای مورد اغفال قرار می گرفت.

خصوصیات پیام های بصری

اختراع دوربین عکاسی

در بحث خصوصیات پیام های بصری اختراع دوربین عکاسی نگرشی نو و هیجان انگیز نسبت به مقوله ی ارتباطات و به تبع آن نسبت به آموزش به ارمغان آورد. دوربین، سینما، تلویزیون، نوار ویدئو و ابزارهای بصری دیگری که هنوز رایج نشده است، نه تنها تعریف ما از آموزش را دگرگون نموده بلکه ادراک ما نسبت به اصل هوش نیز دچار تحول می کند.

برای توسعه ی سواد بصری در گام اول باید توانایی های بصری پایه ی خود را تقویت نماییم. سپس به دنبال ایجاد و توسعه ی نظامی منسجم و نوعی متدولوژی برای آموزش و یادگیری چگونگی بیان و تفسیر ایده های بصری باشیم. موضوعی که زمانی صرفا در قلمرو دانش هنرمندان و طراحان قرار داشت اکنون نه تنها مورد توجهی ایشان و همه ی کسانی که در رسانه های بصری فعالیت می کنند بلکه مورد توجهی بینندگان نیز قرار گرفته است.

اگر تعریف برگسون از هنر را مبنی بر «دیدن شفاف تر واقعیت» بپذیریم قطعا می توان رسانه های مدرن را که مانند آینه زندگی ما را بازتاب می‌دهد، ابزارهایی طبیعی برای بیان هنری در نظر گرفت. رابرت برنز می گوید: «واقعیت این که بتوانیم خودمان را همان گونه که دیگران ما را می بینند ببینیم چه هدیه ی با ارزشی است.» و این رسانه ها چنین تقاضاهای بی پایان ما را پاسخ می‌دهد. و نه تنها جادوی خود را در اختیار بینندگان می گذارند بلکه هر کسی می تواند از آنها برای بیان ایده های خود استفاده کند.

عکاسی و فیلم برداری در این تکامل بدون وقفه ی تجهیزات فنی دایما در حال ساده سازی و عمومی شدن هستند. اما مهارت فنی در کار با تجهیزات کافی نیست. ویژگی این رسانه ها موجب شده است که درک بصری اجزای آنها بیشتر مورد نیاز باشد.

عصر تکنولوژی

درگیری با ارتباطات در بحث خصوصیات پیام های بصری نیاز به نوعی توانایی ذهنی و اکتسابی برای ایجاد و فهم پیام های بصری دارد. سواد بصری یکی از معیارهای اصلی آموزش در عصر حاضر است. در این عصر تکنولوژی، هنر و معنی آن دچار تغییرات شدیدی شده است اما زیبایی شناسی هنر نتوانسته واکنش مناسبی نسبت به این تغییرات نشان دهد. به واقع عکس قضیه رخ داده است:

مثلا با این که ویژگی هنرهای تجسمی و ارتباط آنها با جامعه به طور مهیجی تغییر کرده است اما در زیبایی شناسی هنر کوچکترین تغییری رخ نداده است. در نتیجه این فکر سطحی و عامیانه مرسوم شده است که هنرهای تجسمی فقط در حیطه ی شهود ذهنی است. در حقیقت بیان بصری، حاصل هوشی کاملا پیچیده است که ما هنوز شناخت اندکی از آن داریم. دیده های ما بخش عمده ی دانسته های ما را تشکیل می‌دهد و سواد بصری می تواند به ما کمک کند تا ببینیم آنچه که می بینیم و بدانیم آنچه که میدانیم.

بازگشت به لیست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *