تپه باستانی زیویه
در سال ۱۹۶۷ گنجینه ای از طلا، نقره و عاج به وسيله پسر بچه چوپانی در کنار گوشی بالای دهکده کوچک و دورافتاده زیویه پیدا شد. تپه باستانی زیویه در حدود 40 کیلو متری شرق سقز که دومین شهر بزرگ کردستان است، قرار دارد. گویا گنجينه در زیر دیوارهای دژی مدفون شده بود که بقایای آن را می توان در کارگاه های کاوش باستان شناسی در محل تمیز داد. این دژ بر فراز تپه آرمیده بود و به وسيله دیوارهای خشتی که بر بالای شیب تند طبیعی آن حلقه می زد محافظت می گردید.
به نظر می آید ساختمان تپه باستانی زیویه دست کم دارای سه طبقه پله ای بوده است.
1. یک منطقه تقريبا مثلثی در پایین در یک انتها.
2. یک طبقه بلندتر در بالا.
3. یک طبقه بسیار کوچکتر و بسیار بلندتر بر فراز همه آن ها.
طبقه سوم ساختمان تپه باستانی زیویه با قطعاتی از خمره های بزرگ پوشیده شده بود که نشان دهنده نوعی انباری است. دیوارهای دژ از آجرهای بزرگ (34×34×9 سانتیمتر) ساخته شده بود که در بعضی جاها دست كم 7.5 متر کلفتی داشتند. گویا ساختمان اصلی پاره ای از ویژگی های کاخی را داشته داشته است. از جمله این ویژگی ها می توان به: ایوانی که از آن سه پایه سنگ آهکی بزرگ برای ستون های چوبی باقی مانده است؛ و کاشی هایی با لعاب آبی، سفید یا زرد، که یادآور تزیین کاخ های ایلامی درشوش و کاخ های آشوری در آشور و نینوا هستند، اشاره نمود.

بالا: منظره ای از تپه پرشیب زیویه که مشرف به دره است. پایین: آثار معماری که درسطح تپه زیویه از زیر خاک بیرون آمده است.
فرضیات تاريخي در مورد تپه زیویه
ساختمان دژ تپه باستانی زیویه ممکن است به وسیله مانايي ها ساخته شده باشد. مانايي ها مردمی بودند که در این قسمت از شمال غرب ایران -دست کم تا اواسط قرن هفتم پیش از میلاد- خود را با استقلال نسبی سیاسی تثبیت نمودند. با وجود این، ممکن است که نقطه مرتفع به وسيله آشوری ها -که معمولا با ماننايی ها متحد بودند- با دیوار دفاعی محصور شده باشد.
آشوری ها معمارهای بناهای نظامی کار آمدی بودند. اما اگر آن ها ساختمان دژ تپه باستانی زیویه را بنا کردند، مطمئنا هیچ سفالی را از خود در آن جا به جای نگذاشتند. سفالی را که در این محل می توان یافت سفال نخودی جدید است که در اکثریت مطلق قرار دارد. بنا به گفته کایلر یانگ (Cuyler Young) این نوع سفال وابسته با گسترش نیروی مادها است.
هویت گروهی که سرانجام ساختمان دژ تپه باستانی زیویه را ویران ساختند ناشناخته است. اما در اين بحث سعی شده است تا در این باره حدس هایی مطرح شود. اگرچه به نظر می رسد که آشوری ها علاقه جدی ورزشکارانه ای برای بالا رفتن از پناهگاه های کوهستانی دشمنان خود و تصرف آن ها داشته اند، اما نامزد احتمالی تر برای نقش ویران کنندگان این نقطه دور افتاده در سرزمین ماننایي ها سکاها هستند. سکایی ها مردمی بودند که قبایل هند و اروپایی را چپاول می کردند و گویا دامنه فعالیت آن ها در تاریخ، به غارت با مقیاس های بزرگ در آسیای غربی، از ایران تا ساحل مدیترانه کشیده می شده است.
روابط سکاها و مادها
اسرحدون (Esarhaddon) پادشاه آشوری (680 تا 669 پیش از میلاد) یکی از دختران خود را به همسری پسر بارتاتوا (Bartatua) رهبر سکاها داد. گویا این ازدواج برای چندین دهه یعنی، تا یک سال پیش از سقود نینوا (پایتخت آشوری ها) درسال 612 پیش از میلاد، توانست سکاها را در طرف آشوری ها نگاه دارد. پیش یا بعد از این واقعه، سکاها برای مدتی مادها (گروه دیگری از هند و اروپایی ها) را در کنترل داشتند. در این رابطه سکاها در حد فاصل دوران مفرغ جدید و آهن قدیم (تقريبا بين قرن های سیزدهم و نهم پیش از میلاد) از شرق به غرب ایران حرکت کرده بودند.
به عکس سکاها که یک راه زندگی چادر نشینی و سوارکاری را برگزیده بودند، مادها موجودیت خود را به صورت کشاورزان ساکن تثبیت کردند. از این رو سرانجام مادها توانستند به یک سازمان سیاسی نیرومند دست یابند که پادشاهان آن بر بیشتر ایران و نواحی بزرگتری از قسمت های دیگر آسیای غربی که قبلا بخشی از امپراتوری آشور بود فرمان برانند. به نظر می آید که سکاها هیچ گاه هدفی برای چنان سازمانی نداشته اند و حتی اظهار نظر شده است که تاخت و تاز آن ها در آسیای غربی به عنوان قسمتی از نقش زندگی اجتماعی آن ها اجرا می شده است.
نه تنها برای چپاول زمین و نیرو بلکه به خاطر غنایم جنگی. گفته می شود که برای این غنایم جنگی به روش آیین مذهبی جوایزی وجود داشت. همچنین در ازای غنایم جنگی بود که موقعیت افراد در اجتماع تعیین می گردید.
ویرانی دژ تپه باستانی زیویه
برخی معتقدند که ویرانی دژ تپه باستانی زیویه به وسيله گروهی چون چپاول گران جنگجوی سکایی -که فاقد انضباط و سازمان سپاه آشوری در انتقال گنجينه بدست آمده در دژ به سرزمین خود بوده اند- به طور کاملا خوبی با مدارك محدود موجود مناسب خواهد بود. این حقیقت که پاره ای از عاج ها تا قسمتی سوخته بودند، به صورت رازی باقی می ماند، زیرا تا کنون هیچ اثری از آتش سوزی در این محل کشف نشده است.
لاوك زیویه
گنجينه تپه باستانی زیویه در یک لاوك یا تغار بزرگی گنجانیده شده بود. در لبه این لاوك نقوش افسران آشوری و خراج گزاران ایرانی حکاکی شده است (شکل های ۹۸ و ۹۹). همچنین در پهلوهای لاوك نیز نوارهای عمودی مفرغی، غزال ها و گل های روزت را نشان می دهند. دو لاوك با نوارهای عمودی و به طور مشابه تزیین شده برای تدفین در یک آرامگاه دوران بابل جدید در اور مورد استفاده قرار گرفته بودند. درحالی که لاوك دیگری با همان شکل اما نوارهای بدون تزيين از زنجیرلی (Ziacirli) در سوریه شمالی بدست آمده است.
لاوك تپه باستانی زیویه در ساختمانی که به وان گرمابه تعبیر شده است، به کار رفته بود. بنا بر این چنان لاوک هایی می توانستند برای منظورهای گوناگون به کار روند. حقیقت این که هیچ تابوت شناخته شده ای از آسیای غربی با چنان نمایشی از واقعیت دنیوی چون نقوش روی لبه لاوك زیویه وجود ندارد تا انسان را به فکر وا دارد که این ظرف برای نگهداری خراج مناسب تر بوده است یا یک جسد!

جزئیات کنده کاری بر لبه لاوك از زیویه. اواخر قرن هشتمپیش از میلاد، موزه هنر متروپولیتن، نیویورک.
نقوش لاوك
خصوصیات ظاهری خراج گزاران
خراج گزاران کنده شده بر لبه لاوك تپه باستانی زیویه لباس های خالدار بلندی با لبه ریشه دار پوشیداند. همچنین این خراج گزاران روی سرشان کلاه های نوکداری دارند که نوك کلاه ها به طرف عقب آویزان است. پاهای آن ها با چیزی که ممکن است جوراب پشمی باشد، پوشانده شده است. و کفش های آن ها نوک های کمی به بالا برگشته دارند. فرق های جزیی در پوشاک این نقوش، احتمالا نشان می دهد که در این جا افراد گوناگونی ارائه شده اند. اما در مورد شناسایی آن ها می توان حدس زد که ماد ها، سکا ها و شاید هم مردم دیگری نشان داده شده باشند.
خصوصیات هدایا
بیشتر مرد ها در نقوش لاوك تپه باستانی زیویه با خود یک شاخ بز کوهی حمل می کنند. اما دو تن از آنان ماکت های شهر هایی را می آورند. این ماکت ها درست مانند آن هایی است که در پاره ای از نقوش برجسته آشوری مشاهده شده و در نمونه های واقعی، از روی مفرغ بدست آمده از منطقه اورارتویی وان شناخته شده است.
در این حرکت دسته جمعی یک مرد ظرف بزرگی را حمل می کند که از نظر تناسب جام طلای حسنلو را به یاد می آورد (نقشهای ۳۳ و ۲). یک چنان اثری به طور مطمئن به عنوان باج مورد قبول واقع می شده است. اما ما نمی دانیم که آیا این موضوع در مورد شاخ های بز کوهی نیز صحت داشته است یا نه. مگر این که آن ها ريتون هایی به شکل شاخ و از فلز گرانبهایی بوده اند. اگر این موضوع درست نباشد، تنها می توان اظهار نظر کرد که شاید این شاخ ها نماد های قبیله ای بوده اند و به عنوان نشانه های تسلیم مانند ماکت شهرها، آورده می شدند.
تاریخ احتمالی لاوك
شخص اصلی در میان آشوری های منقوش بر لاوك تپه باستانی زیویه، با توجه به طرح لباس وی از نظامی هایی که در لباس های ریشه دار ساده وی را در میان گرفته اند، متمایز می گردد (شکل ۶۸). در اینجا همان گونه که نقش ها ساده شده اند، طرح لباس نیز از چهار گوشه هایی که هر یک نقطه ای در مرکز دارد تشکیل می شود. شاید در واقعیت این چهار گوشه ها طرح های استادانه تری، مانند روزت ها یا حتی برج هایی را که یکی از لباس های سارگون دوم را تزیین می کنند، در برداشته اند.
مقایسه طرح چهار گوشه ای نقطه دار و سبک آرایش موی آشوری های روی لاوك تپه باستانی زیویه، طره های آرایش شده مو که در پشت به طور اریب بالا می آیند، با طرح های روی نقوش برجسته آشوری، تاریخی در زمان پادشاه آشوری تیگلت پیلسر سوم (745 تا 724 پیش از میلاد) یا اندکی بعد از آن را بدست می دهد. این احتمالی ترین تاریخی است که در طول آن این ظرف می توانسته است ساخته بشود.

نقش ۳۰ پیکره عاجی مردی که ایستاده و دست ها را روی هم گذارده است. از زیویه و متعلق به اواخر قرن هشتم پیش از میلاد. موزه هنر سینسینتی، بلندی ۲۰ سانتیمتر، حداکثر پهنا 6.6 سانتیمتر.
پیکره عاج زیویه
گویا شخصیت آشوری حکاکی شده بر لاوك تپه باستانی زیویه در یک پیكره عاجی از زیویه نیز ارائه گرديده است (نقش د3). گرچه باید همیشه تاکید نمود که به دست آمدن اشياء منسوب به زیویه از محل فوق را نمی توان ثابت کرد، این احتمال بسیار زیاد است که پیکره و پلاک هایی که در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت از این محل بدست آمده اند.
خصوصیات جسمانی پیکره عاج
نخستین تأثیری که به وسیله پیکره تپه باستانی زیویه ایجاد می شود، این است که مردی با فروتنی در برابر ارباب خویش ایستاده است. این تأثیر، با اندک تمایل پشت وی به جلو چنان زیرکانه به وجود آمده است که آثار دست یک استاد هنرمند حکاك را نشان می دهد. بالا بودن سطح این کار هنرمندانه در تشریح روشن سطوح صورت، خطوط مطمئن و قوی پلک ها و دهان، و شکل بخشی جزیی، اما فوق العاده حساس شانه ها آشکار است.
ریشه های بلند و موج دار لباس کیفیت نرم و زنده ای دارند. پاها تنها به همان اندازه ای که لازم بوده و تضاد با دامن استوانه ای خشک را تا کید کند، دارای جزییات طبیعی است و بدین وسیله در قسمت پایین پیکره علاقه ای را برای بیننده به وجود می آورد.
البته این نتایج تنها پس از تحلیل پیکره تپه باستانی زیویه درك می شوند. واضح است که هنرمندی که این پیکره کوچک را به وجود آورده، مطمئنا به طور ناخود آگاه آن را انجام داده است.
ویژگی های آشوری و غیر آشوری پیکره عاج
پیکره کوچکتپه باستانی زیویه نشان می دهد که برای ایجاد لباس ریشه دار -که از نقوش برجسته آشوری شناخته شده است- چگونه شال با ریشه های بلند روی پیراهن پیچیده می شده است. ویژگی های غیر آشوری در این پیکره عبارتند از:
1. پیشانی عقب نشسته.
2. بینی در اصل به طور زیادی بر آمده.
3. موج های اغراق آمیز و شاید مجعد موی سر.
این ویژگی ها احتمالا یک فرد غير آشوری را مشخص می نماید. اما با این حال، مردی که تصویرش در این جا حکاکی شده به طور آشکاری یک شخصیت بزرگ آشوری گردیده است.
پیکره عاج تپه زیویه به عنوان یک مجسمه آزاد
قصد هنرمند از ساختن پیکره تپه باستانی زیویه را که در یک حالت احترام برای رسیدن به حضور سلطان یا خدا نشان داده شده است، نمی توان تعیین کرد. زیرا آثار قابل مقایسه (قطعات منتشر نشده از دیگر مجسمه های زیویه در موزه تهران و یک تکه از زینجیرلی) هیچ گونه کمکی را در این مورد که آیا تمام مجسمه های فوق ارزش فردی داشته اند یا قسمتی از تزیین یک شیئی دیگری بوده اند به ما نمی کنند. همچنین آن ها هیچ نشانه بیشتری نیز از آنچه را که نمونه حاضر ارائه می کند، به دست نمی دهند. تنها می توان با اطمینان اظهار داشت که پیکره یک مجسمه آزاد بوده و هیچ چیزی را بر روی سر خود نگاه نمی داشته است.

بخشی از جزئیات پلاک عاج از زیویه. ردیف میانی: یک شخصیت مهم و نظامیان. اواخر قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد.
پلاك عاج
شخصيت آشوری پیکره کوچک تپه باستانی زیویه، با همان حرکت دست های تا شده، دوباره در یکی از تعداد بی شمار پلاک های عاجی دیده می شود که در زیویه پیدا شده اند (شکل ۷۰). این شخصیت ردای بلند خود را در بر دارد و در راه خود بر دو افسر دامن بر تن پیشی جسته است. در بالا و پایین این صحنه کتیبه هایی است که مبارزه میان یک پهلوان و یک جانور را نشان می دهند (شکل ۷۱).
به عکس ارائه واقعی افراد در کتیبه مرکزی پلاك عاج تپه باستانی زیویه، پهلوانان در مبارزه با جانوران از دنیای افسانه ای با اساطیری گرفته شده اند. گویا اعمال قهرمانانه یک مرد با شجاعت نا محدود و نیروی فوق انسان، به ویژه به وسیله کتیبه بالایی توضیح داده شده است. در این نقش پهلوان سپر کوچک خود را درمیان فک های باز شیری فرو برده، و عن قریب نیزه ای را در سینه جانور جای خواهد داد. وضعیت دست های شیر، که یکی به طرف جلو و دیگری به سوی عقب دراز شده است، مطمئنا به قصد نشان دادن پنجه های تهدید آمیز جانور درنده بوده است.
مقایسه پلاك عاج زیویه با نقش برجسته از آشور نصیرپال دوم
مقایسه این مرحله با موتیف مشابه در طرح لباسی بر یک نقش برجسته از آشور نصیرپال دوم (۸5۹- ۸۸۳ پیش از میلاد) نشان می دهد که در پلاك تپه باستانی زیویه نسبت ها متفاوت هستند. سر شیر بزرگتر و سپر پهلوان کوچکتر است. بنابر این به نظر می رسد که در این جا پهلوان در خطر بیشتری افتاده است تا در نقش آشوری. لذا صحنه مهیج تر شده و علاقه بیننده را بیشتر به وسیله محتوی خود بر می انگیزد تا با کار عالی و توازن نقش ها.
مقایسه پلاك عاج با آرایش موی تیگلت پیلسر سوم و سارگون دوم
چنان کیفیت هایی هنر محلی دوران ها و قرن های بسیاری را مشخص می نمایند و نشان می دهند که این دسته از پلاک ها در یکی از شهرهای بزرگ آشوری ساخته نشده، بلکه احتمالا در یک مرکز ماننایی در زیر نفوذ آشوری به وجود آمده اند. ممکن است فرض نمود که تاریخ این پلاک ها با تاریخ پیكره عاجی و لاوك تپه باستانی زیویه مربوط باشد. اما باید پذیرفت که سبک موی سر در این پیکره نسبت به آرایش موی تیگلت پیلسر سوم (475- 727 پیش از میلاد) کمتر مشخص بوده و گاهی به نظر می رسد مانند آرایشی که در زمان سارگون دوم (705-۷۲۱ پیش از میلاد) جانشین تیگلت پیلسر سوم معمول بوده است، طره های مرتب شده بر روی شانه ها قرار گرفته اند.

بخش دیگری از جزئیات همان پلاک عاج که در شکل ۷۰ نشان داده شده است. پهلوان و شیر درنبرد.
مقایسه پلاك عاج با نقوش برجسته و مهرهای استوانه ای دوران سارگون دوم
بیشتر پلاک های عاجی با سبک آشوری شده از تپه باستانی زیویه، درخت خرمای تنهایی را نشان می دهند که گاهی جانوران شاخدار، یا اسفنکس ها در دو سوی درختی قرار گرفته اند. یکی از ظریف ترین آن ها بز هایی را با طرحی از یک نخل خرما نشان می دهد (شکل ۷۲). این درخت که در نقوش برجسته و مهرهای استوانه ای دوران سارگون دوم بدست آمده است، مرکب از پیچک های غنچه داری است که در گروه های دو یا سه تایی به هم بافته شده اند.
مقایسه پلاك عاج با ظرفی از حسنلو
مقایسه پلاك عاج تپه باستانی زیویه با قطعه ظرفی از تپه باستانی حسنلو نشان می دهد که بز ارائه شده در قطعه ظرف زنده تر بوده و بدن کشیده تری دارد. این بز پاهای خود را بر روی طرح ساده تر درختی نهاده است. اما پلاك عاج تپه باستانی زیویه که تزیین غنی تری دارد، بی حالت تر بوده و به طور آشکاری از نظر تاریخ جدید تر است.
سبک محلی
تغيير شکل موتیف های آشوری در آثار تپه باستانی زیویه به یک سبک محلی را در بعضی جاها می توان مشاهده کرد. در این سبک انسان ها شبيه نقوش روی ساغر حسنلو و پاره ای از قطعات عاج بدست آمده از زیویه هستند. ویژگی های این نقوش عبارتند از:
1. حركات زاویه دار.
2. تنوع صورت با بینی های برآمده راست.
3. لب های نازك و ریش ژولیده.

پلاک عاج از زیویه با دو بز کوهی در دو سوی یک درخت مقدس. اواخر قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد. مجموعه W. Abegg ، برن.
ظروف گلی لعابدار
مشابه سبک محلی موتیف های تپه باستانی زیویه در کنده کاری روی عاج، ممکن است شیوه محلی نقاشی روی ظروف گلی لعابداری باشد. گفته می شود چندین نمونه از این شیوه محلی در زیویه پیدا شده است. برای نمونه گاو نر روی ظرف در نقش ۳۶ یک گردنبند غير آشوری دارد و در برابر گیاهی زانو زده که شبیه هیچ درخت شناخته شده در هنر آشور نیست.
ظروفی از این نوع اما با طرح های قراردادی تر آشوری در آشور از خانه های شخصی و از قبرها بدست آمده اند. تاریخ تقریبی این ظرف با مدارک پیشنهادی بدست آمده از آشور قرن هشتم یا هفتم پیش از میلاد است. مدارك تپه باستانی زیویه نشان می دهند که در حدود همان زمان یک سفال محلی از نوع مشابه، در شمال غرب ایران تولید شده است. با این وجود جایی را که این شیوه در آن متداول گردید را نمی توان تعیین نمود. تاجی از گلبرگ نیلوفر بر شانه این ظرف، تزیین مشابهی را به یاد می آورد که در کارهای ظریفتر روی ظروف مصری دیده شده است.
گر چه نیازی نبوده است که چنان ویژگی های هنر مصر مستقیما از مصر وارد شود، اما احتمالا به وسيله صنعتگران فنیقی و سوریه ای و ساخته های آن ها منتشر شده است.

ظرف سفالی منقوش و لعابدار از زیویه. قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد. موزه هنر متروپولیتن، نيويورك. بلندی 43.5 سانتیمتر قطر دهانه ۱۱ سانتیمتر.
سبک سوریه ای- فنیقی
نفوذ صنعتگرانی از غرب را همچنین ممکن است در بعضی از کارهای طلایی تپه باستانی زیویه مشاهده کرد. آثاری که گفته می شود قسمتی از گنجينه تپه باستانی زیویه بوده اند. نخستین نمونه ما یک آویز سينه هلالی شکل است که در اصل با یک زنجیر به دور گردن آویخته می شده است.
آویز سينه هلالی زیویه
نقوش روی آویز سینه تپه باستانی زیویه به دو ردیف تقسیم شده اند (نقش ۳۷). هر ردیف نقوش روی آویز سینه در مرکز خود نقش درختی را دارند. این درخت در ردیف بالایی به وسيله بزهای کوهی و در پایین با گاوهای بالدار در بر گرفته شده است. هیولاها از هر دو سو نزدیک می شوند. در ردیف بالا در هر سو یک اسفنکس، یک گاو بالدار با سر انسان با قیافه آشوری و تاج شاخدار از پر، و نیز یک گریفین آشوری با سر شیر قرار دارند. در قسمت میانی تکه کوچکی وجود دارد که در آن دو جانور، یکی بزرگ و دیگری کوچک، نقش شده اند.
نشانه های سبک سکایی در آویز سينه هلالی
جانور بزرگ نقوش روی آویز سینه تپه باستانی زیویه در سبکی ارائه شده که به طور مشخصی سکایی تلقی گردیده است. ویژگی های مشخص سکاها در این نقش عبارتند از:
• گوش های قلب شکل.
• چشمان گرد.
• لب های به سوی بالا انحناء يافته.
• علامت های خلاصه شده بدن.
گوش قلب شکل همچنین در قطعات استخوانی تزیین یراق صورت اسب به سبک سکاها مشاهده گردیده که گفته می شود در تپه باستانی زیویه پیدا شده اند (شکل ۷۲).
نشانه های سبک آشوری در آویز سينه هلالی
هيولاها ی نقوش روی آویز سینه تپه باستانی زیویه در ردیف پایین که در هر دو سو در پشت گاو بالدار نوع قرار دارند، آشوری هستند. این هیولاها کاربردی بوده و با دست های رو به بالا گویا قرص خورشيد بالداری را نگه داشته اند (نقش ۳۷). این حالتی است بسیار معمولی برای گاومرد مهرهای استوانه ای آشوری و مهرهای مسطح اواخر قرن هشتم و قرن هفتم پیش از میلاد در پشت گاومرد یک گریفین.
نشانه های سبک سوریه ای- فنیقی در آویز سينه هلالی
در میان نقوش روی آویز سینه تپه باستانی زیویه یک شیر بالدار با سر قوچ و یک اسفنکس که روی دو پای خود نشسته است حرکت می کنند. شير بالدار با سر قوچ به طور مکرر بر عاج های سوریه شمالی و فنیقی ظاهر شده است. این موضوع همچنین در مورد پیش بندی صدق دارد که میان دست های بیشتر هیولا های روی آویز سینه آویزان است. این پیش بند در دورانی قدیم تر از ظهور یال بلند شیرهای مصری از سوریه گرفته شده است.
در قطعه دیگری مربوط به آویز سینه تپه باستانی زیویه ویژگی بسیار مشخص دیگری از سوریه شمالی ملاحظه گردید. این ویژگی مربوط به نوك سر پرنده ای دُم گریفین است. چنان ملاحظات کوچک، همان گونه که در اینجا برشمرده شدند، باید بر اساس توضیحاتی درباره نفوذ هنر یک منطقه بر تولیدات منطقه دیگر پایه گذاری گردد.

آویز طلایی از زیویه. اواخر قرن هشتم تا هفتم پیش از میلاد. موزه ایران باستان، تهران. تمامی طول آویزسینه پس از بازسازی 6۰ سانتیمتر.

تزيين صورت اسب از جنس استخوان که گفته می شود از زیویه بدست آمده است. قرن هفتم پیش از میلاد. موزه هنر متروپولیتن، نیویورک
نوع تازه ای از هیولاها
گرد آمدن جانوران سکایی آویز سینه تپه باستانی زیویه که در آن هیولاهای آشوری و سوریه ای اکثریت دارند شخص را متعجب می سازد. مسلما بدن های قوز کرده این جانوران سکایی به آسانی برای فضای میسر در انتهای صحنه مناسب بوده اند. اما آیا این تنها دلیل برای گرد هم آمدن آن ها بوده است؟ با این که سازندگان آویز سینه و اشياء مرتبط دیگر، این جانوران و آنچه را که ما به طور کلی به عنوان صفات مشخصه جانوران سکایی تشخیص می دهیم، از مشخصات ویژه نوع تازه ای از هیولا که دارای مفهوم مربوط به خود و شاید کاملا ویژه ای بوده است پنداشته اند و متاسفانه شاید به چنان سئوال هایی هیچ گاه جوابی داده نشود.
سنت اورارتویی
سرانجام به طرح درخت در آویز سینه تپه باستانی زیویه باز می گردیم. این درخت ها غير آشوری هستند زیرا به جای ساقه از نوارهایی تشکیل شده اند، و جای خوشه های خرما را غنچه ها و شکوفه هایی گرفته اند که از میان آن ها فرم های لبه ی گرد اکثریت دارند. به نظر می رسد که این درخت از تپه ای می روید. طرح چنان درخت هایی با سبک اورارتویی پیوستگی دارد. از این رو چنین استنباط می شود که طلا کاری زیویه در شیوۂ فلزکاری اورارتویی ساخته شده است. به هر حال، در این که این شیوه محلی در طلا کاری زیویه نقش بزرگتری از آن چه که قبلا فرض شده بود بازی کرده است، با شکل یکی از این اشیاء که یک سر دو شیئ بوده و تاکنون در جای دیگری شناخته نشده نشان داده شده است.
وابستگی های احتمالی با مارلیک
ممکن است که در آویز سینه تپه باستانی زیویه سنتی وجود داشته و طلا کاری مارلیک را، هر قدر هم که ناچیز بوده، با طلا کاری زیویه مربوط کرده باشد. به دلیل اطلاعات اندک ما از اشیاء مارلیک، مطالعه کامل چنان سنتی هنوز امکان پذیر نیست. اما در این جا دو مورد کوچک از جزئیات را می توان ذکر کرد. هر دو مورد در نمایش گریفین ها دیده می شوند. یکی بر روی جام طلای مارلیک، و دیگری در آویز سينه تپه باستانی زیویه.
گریفین مارلیک جعد کوچکی در ابتدای کاکل خود دارد. چنان جعدی در کاکل گریفین روی آویز سینه تپه باستانی زیویه نیز ظاهر می گردد. اما نوك آن در مسیر مخالفی قرار گرفته است. گذشته از آن، گریفین جام مارلیک دارای دندان های کوچک تسبیح مانندی است که منقار او را مانند آستری می پوشانند. این همان حالتی است که سرهای به صورت مجسمه آزاد گریفین های طلایی از زیویه دارند (نقش ۳۸ بالا).
گریفین های طلایی
یکی از آن گریفین های طلایی از تپه باستانی زیویه در این جا ارائه شده است. در همه گریفین ها سر عقاب با بدن شیری ترکیب می گردد. اما در این جا به جای تمام بدن، تنها چنگال های دست شیر نشان داده شده است. گمان می رود که آن ها متعلق به یک دیگ بوده اند. البته این موضوع صرفا بر پایه شباهت با دیگ های یونانی، در حد یک حدس است. گويا پاره ای روابط میان گریفین های قرن هفتم پیش از میلاد یونانی و خاور نزدیک به وجود آمده بوده است. با وجود این، مسیری را که ویژگی های گریفین پیموده است هنوز موضوع مباحث زیادی میان دانشمندان است.

بالا: سر شير دال از زیویه، قرن هفتم پیش از میلاد موزه ایران باستان، تهران. بلندی ۷ سانتیمتر، پهنا پیرامون 4.5 سانتیمتر پایین : قطعه ورقه طلا از زیویه که به روش راپوسه کار شده است. قرن نهم پیش ازمیلاد. موزه دانشگاه، فيلادلفيا. بلندی ۷ سانتیمتر پهنا 5.7 سانتیمتر.
دستبند با شيرها
یکی دیگر از اشیاء طلایی تپه باستانی زیویه که در این جا مور بحث قرار می گیرد دستبندی است با شيرها در مجموعه مارتین (A B. Martin) (نقش ۳۹ ). دو جفت از شیرهای کوچک، که احتمالا به منظور ارائه جانوران جوان هستند، در قسمت میانی حلقه دستبند رو در روی یکدیگر قرار دارند. این درحالی است که دو سر این دستبند از شیرهای بالغ تشکیل شده است. یکی از این سرها به منظور آسان به دست کردن دستبند می تواند جا بجا گردد.
در دستبند تپه باستانی زیویه، پیشانی های مخروطی شکل و برجستگی های نیم کروی روی گوش های شیرهای کوچک با ویژگی های مشابه در مجسمه های سنگی شیرهای هیتی جدید یکسان هستند. این شیرها در محل های باستانی یا جنوب شرق سوریه شمالی مانند زینجیرلی بدست آمده اند. با وجود این گویا نزدیکترین رابطه، با سر شیر مفرغی، متعلق به دیگی است که از دژ اورارتویی کارمیربلور بدست آمده و نام پادشاه اورارتویی ساردوری دوم (735- 764 پیش از میلاد) بر آن نوشته شده است.
سر شير از کارمیربلور فاقد تمام مُسبک سازی چین ها به سطوح شیب دار و گوشه های تندی است که به جانوران ویژگی بخشیده است. همین موضوع حتى شكل حلقه دستبند طلایی تپه باستانی زیویه را معین می کنند. چنان خطوط راست و رویه های صاف احتمالا به همان اندازه ای که بازدید کنندگان را در موزه ها مسحور می نمایند به دست کنندگان و بینندگان باستانی را خوشنود می کرده اند.
آمیختگی عوامل سکایی با هنر اورارتویی
در حقیقت تاثیر کامل تلؤلؤ درخشان طلا در فنون طلا کاران باستان هرگز به طور کامل درك نشده بوده است (نقش ۳۷). مقایسه نوارها در طرح درخت آویز سینه با نوارهای درخت روی یک قطعه طلا در موزه دانشگاه در فيلادلفيا (نقش ۳۸ پایین) نشان می دهد که تا چه حد قابل ملاحظه ای کیفیت طلا به وسيله فن جدید تاکید شده است. حتی اگر این فن واقعا از کار بر روی چوب یا استخوان گرفته شده باشد، تاثیر آن در طلا موفقیت آن را با سکاهای دوستدار طلا که این قطعه به آن ها منسوب گردیده، اطمینان بخشیده است.
چنین اظهار نظر شده است که آمیختگی گاه گاه عوامل سکایی با هنر اورارتویی در تپه باستانی زیویه و جاهای دیگر ممکن است به طور مطمئن به عنوان ویژگی هنر مادها مورد قبول واقع شود. با وجود این بهتر است از قضاوت در مورد برچسبی که به گنجينه زیویه زده شده است خودداری کنیم تا آگاهی های دقیق تر درباره تاریخ در زیویه میسر شود. این موضوع احتمالا در مورد فعالیت های هنری قدیمی تر ماد ها نیزآموزنده خواهد بود.

دستبند با سر شیرها از زیویه. اواخر قرن هشتم تا قرن هفتم پیش از میلاد , مجموع A, B , Martin Geunnel ، که به صورت امانت در موزه هنر متروپولیتن، نیویورک نگاهداری می شود. قطر ۹ سانتیمتر .
برای سفارش خدمات طراحی با ما تماس بگیرید.